وصیت مقدس

اثبات انحصار 12 امام، در رد احمد[الحسن] مدعی یمانی/ ردّ دلایلی که برای امامت مهدیین می نویسند(به خیالشان 74 حدیث)

وصیت مقدس

اثبات انحصار 12 امام، در رد احمد[الحسن] مدعی یمانی/ ردّ دلایلی که برای امامت مهدیین می نویسند(به خیالشان 74 حدیث)

وصیت مقدس

بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علیک یا صاحب الزمان، ادرکنا ارشدنا.
سلام علیکم و رحمة الله
متاسفانه [همان طور که روایات هم فرموده اند] به دلیل طولانی شدن دوران غیبت ، اکثر قائلین به امامت امام دوازدهم، منکر او می شوند [پناه بر خدا با تمام وجود] هر فرقه ای با عقیده ای...من جمله عده ای که عجله کرده و امامی برای خود انتخاب می کنند، مانند افرادی که پیروان شخصی شده اند به نام احمد اسماعیل و او را امام سید احمد الحسن یمانی می نامند!.... تصمیم گرفتم مطالبی را که در طی مطالعه و همچنین بحث با آنها و از سایت ها و صفحه های مختلف بدست آوردم را اینجا بنویسم، که شاید اگر کسی خواست تحقیقی بکند، به این مطالب هم به راحتی دسترسی داشته باشد، همینجا از تمامی افرادی که این مطالب را از آن ها یاد گرفتم صمیمانه سپاسگزاری می کنم،..... قصدم این است در این جا ان شاء الله تمامی روایاتی که در اثبات امامت مهدیین می نویسند را نقد و بررسی می کنیم و می بینیم که دست انصاراحمدالحسن با تمام ادعاهای سر به فلک کشیده شان، از روایات خالی است، ان شاء الله ...
اللهم عجّل لولیّک الفرج واجعلنا من عبیده و انصاره ـ
دی ماه 1393

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم.

السلام علیک یا بقیه الله، بابی انت و امّی و نفسی لک الوقاء و الحمی.

یکی از مهم ترین کتاب های انصار و پیروان احمد اسماعیل، [سید احمدالحسن یمانی (مزعوم)] کتاب 40 حدیث در اثبات ذریه امام زمان و مهدیین؛ نوشته شیخ ناظم العقیلی می باشد. و تقریبا به هر کسی که می خواهند او را متقاعد کنند [بخوانید فریب بدهند]، خواندن این کتاب را پیشنهاد می کنند و هرگاه سخن از احادیث و قرائن حدیث وصیت کتاب غیبت شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه، و از تواتر احادیث مهدیین می شود(!) ؛ به این کتاب استناد و استدلال دارند،  چرا که تقریبا بسیاری از دلایل و ادله انصار در این کتاب جمع آوری شده است.

به دعوت یکی از دوستان در اینستاگرام، صفحه ای راه اندازی کردیم، که در آنجا سلسله نقد این کتاب هم پست می شود؛ خب به نظر می رسد که گذاشتن آن پست ها، در این وبلاگ هم مفید باشد. به هر حال، ان شاء الله سعی می کنیم در این صفحه ، تمام احادیث این کتاب را که برای اثبات امامت مهدیین می نویسند را آورده و نقد کنیم.

چون بر اساس همان اینستاگرام است، از حدیث 20 شروع می کنیم ، ان شاء الله که بتوانیم تمام احادیث را بررسی کرده، و این صفحه را هم مرتّب کنیم.

فهرست احادیث:

حدیث 20ام [الا المولی الذی یلی امره]/ حدیث 21ام  [حدیثی در کتاب تمحیص: قائمین بالقسط]/   حدیث 25ام [دعای امام حسن عسکری در روز ولادت امام حسین سلام الله علیهما: الاوصیاء من عترته ، بعد قائمهم وغیبته]/   حدیث26ام [تنزل ملائکه بر شیعیان در شب قدر]/ حدیث30ام [إِنَّهُ یُبَایَعُ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ عَبْدُ اللَّهِ وَ الْمَهْدِیُّ فَهَذِهِ أَسْمَاؤُهُ ثَلَاثَتُهَا]/ حدیث31ام [یخرج قبله من اهل بیته باهل المشرق یحمل السیف  علی عاتقه ثمانیه اشهر]/ حدیث 36ام [حدیثی درکتاب سلیم: والذی قبله افضل منه ]/ حدیث 37ام [حدیث ابوه الذی یلیه]/ حدیث 38ام [حدیثی از امام رضا سلام الله علیه در رابطه با رجعت: الا الامام الذی یخرج علیه الحسین فانه لا عقب له] / حدیث 39ام [حدیث بسیار زیبای لاداولنّ الایام بین اولیایی الی یوم القیامه] / حدیث 40ام [احادیثی که از آن ها برداشت می کنند که دلالت بر وجود سیزده امام دارد.]

حدیث 20 کتاب:

پرش به فهرست احادیث

شیخ طوسی رحمه الله روایت کرده اند که : امام صادق سلام الله علیه فرمودند: برای صاحب امر دو غیبت است، یکی از آن ها آن قدر طول می کشد که برخی می گویند: مرده، برخی می گویند : کشته شده و برخی می گویند : رفته است، تا جایی که هیچ کس از یارانش بر امر او باقی نمی ماند، مگر عدّه کمی، کسی از مکان او اطلاع نخواهد داشت، چه از فرزندانش و چه از غیر آن ها، مگر آن «مولا» که امر او را بر عهده دارد.

جواب: (برای خواندن پاسخ در اینستاگرام، روی متن کلیک کنید).

سلام علیکم.

تا آنجا که من از کتاب 40 حدیث شیخ العقیلی فهمیدم، حتی خود او هم نگفته است که «مولی الذی یلی امره» به معنی وصی اوست؛ و صرفا گفته است که چون روایت فرموده است: «من ولده» پس حضرت فرزندی دارند؛ اما متاسفانه انصار ایرانی، در این حدیث «مولی» را به جانشین، معنا می کنند، و حتی عده ای از ایشان، ما را که چنین معنایی نمی کنیم ، «اهل سنت آخر الزمان» لقب می دهند و می گویند: اهل سنت در حدیث غدیر، «مولا» را به معنای دوست می گیرند و شما هم در این حدیث «مولا» را به معنای خادم!!

بگذریم، قصد نقد این تفسیر را داریم: از چند منظر:

[ما فقط می خواهیم اثبات کنیم که هیچ روایتی دال بر امامت مهدیین نداریم، و بنابراین اصلا متعرض این مطلب نمی شویم که آیا در روایت «لا یطلع علی موضعه احد، من ولد و لا غیره؛ اینجا «من ولد» است یا «من ولی» و یا مثلا آیا اگر «ولد» باشد، حتما امام زمان زمان فرزند دارند یا خیر، کاری به این نداریم؛ قصد نقد برداشت امامت از این حدیث را داریم، و در تمام احادیث دیگر؛ یعنی با فرض این که مولایمان فرزند داشته باشند، آیا آن فرزندان امام هستند یا خیر؟!]

الف ـ  [بعد از بحث با بعضی انصار، به این نتیجه رسیدم، که این قسمت و فقط همین قسمت الف، خیلی درست نیست] می شود گفت که این «مولا» جزء فرزندان نیست، چرا که حدیثی را که آن ها می خوانند می فرماید: هیچ کس از مکان او مطّلع نیست، چه فرزندان و چه غیر آن ها، «الا المولی ...»، این المولی ، استثنایی است برای هیچ کس..، نه برای «ولد». 

ب ـ این «مولی» از ابتدای غیبت کبری وجود دارد، حدیث این گونه می فرماید: برای صاحب امر دو غیبت است: سپس دو ویژگی این غیبت را بیان می کنند اول: که یکی از آن ها طول می کشد، به اندازه ای که عدّه ای منکر او می شوند [که در پست پیشین و حدیث مارقین یک گروه معرفی شدند] دوم: کسی از محلّ او اطلاع نخواهد داشت الا المولی

بنابراین ، این مولی از ابتدای غیبت کبری در خدمت حضرت است، نه از 15 سال پیش! این نکته قابل توجهی است.

ج ـ مطلب مهم دیگر اینکه: آن طور که از حدیث بر می آید: این مولی، مولای امام زمان است، نه مولای ما؛ و مولای امام، معنایش همین خدمت کردن، همراه بودن و وابسته بودن به ایشان است، بنابراین اصلا معانی مخالف این معنا، درست نیست.

بله مولای مردم، به معنای سرپرست مردم است؛ اما اینجا نمی فرماید الّا مولای مردم، بلکه الا المولی الذی یلی امره، که ظاهرش کاملا به معنی این است که این شخص، مولای امام زمان است، نه مولای مردم... در حدیث غدیر رسول خدا صلوات الله علیه و آله می فرمایند: من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛ این علی مولای اوست،

د ـ فقط در این حدیث نیست که مولی به معنای خادم است، احادیث بسیار دیگری می توان مثال زد: 

 مانند این حدیث از کافی: ج1، باب مولد امام حسن صلوات الله علیه [که اتفاقا امروز هم روز ولادت ایشان هست] حدیث جالبی است، حیفم آمد که کل آن را نیاورم:

امام صادق سلام الله علیه می فرمایند: [ترجمه از آقای کمره ای]

خَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ إِلَى مَکَّةَ سَنَةً مَاشِیاً فَوَرِمَتْ قَدَمَاهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ «مَوَالِیـهِ»: لَوْ رَکِبْتَ لَسَکَنَ عَنْکَ هَذَا الْوَرَمُ. فَقَالَ کَلَّا .... فَقَالَ لَهُ «مَوْلَاهُ»: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی ... فَقَالَ الْحَسَنُ علیه السلام «لِمَوْلَاهُ» ... فَقَالَ لَهُ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی .....إِنَّمَا أَنَا مَوْلَاکَ ....

طبق حدیث امام صادق سلام الله علیه فرمودند: حسن بن على علیهما السلام سالی در حالی که پیاده به مکه مى ‏رفت، دو پایش ورم برداشت؛ پس «(بعض موالیه:) یکى از  غلامان و وابسته‏ هایش» عرض کرد: اگر سوار شوید، این ورم فرو نشیند، فرمود: نه هرگز، اما وقتى به این منزل برسیم مرد سیاهى جلویت آید که روغنى با خود دارد، آن را بخر و در بهاى آن با او چانه نزن.

(فقال له مولاه:) غلام و وابسته آن حضرت گفت : پدر و مادرم قربانت ما، به هیچ منزلى نرسیدیم که کسى باشد و چنین دوائى بفروشد، به او فرمود: چرا، آن مرد در پیش تو است اندکى به این منزل مانده است.

یک میل [تقریبا 2 کیلومتر] راه طى کردند و آن سیاه پوست را دیدند، (فَقَالَ الْحَسَنُ علیه السلام «لِمَوْلَاهُ») امام حسن سلام الله علیه به مولایشان فرمود: برو نزد این مرد و دارو را از او بگیر و بهایش را به او بده،...

آن سیاه گفت: اى غلام، این روغن را براى که مى ‏خواهى؟ گفت: براى حسن بن على سلام الله علیهما. گفت: مرا نزد آن حضرت ببر، او را خدمت آن حضرت رسانید،

مرد سیاه پوست به آن حضرت عرض کرد: پدر و مادرم قربانت من نمى‏دانستم شما نیاز به این دارو دارید، تو خودت این را مى‏دانى؟ من در برابر آن بهایى نمى‏گیرم همانا من غلام شما  (و از کسانی که ولایت شما را پذیرفته اند ) هستم (انما انا مولاک) ولى نزد خدا دعا کن که  پسر درستى به من بدهد و دوستدار شما خانواده باشد، زیرا من خانواده خود را در حال درد زائیدن گذاشتم و آمدم.

امام حسن سلام الله علیه فرمود: به منزلت برو که خدا به تو پسر درستى بخشیده و او از شیعیان ما است. [اللهم ارزقنا ! و اجعلنا منهم]

هـ : و در آخر این که این حدیث هم موید دیگری بر معنای ماست و حدیث مورد بحث را توضیح می دهد: کافی شریف : ج1، ص340

امام صادق فرمودند:

لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِیرَةٌ وَ الْأُخْرَى طَوِیلَةٌ الْغَیْبَةُ الْأُولَى: لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ شِیعَتِهِ؛ وَ الْأُخْرَى: لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّةُ «مَوَالِیه‏»

حضرت قائم سلام الله علیه وعجّل الله فرجه، امام عصر ، حجة بن الحسن ، دو غیبت دارند، یکی از آن ها کوتاه است و دیگری طولانی می شود :

در غیبت صغری مکان او را کسی نمی داند غیر از خواصّ شیعیان او،

و در غیبت کبری مکان او را نمی داند مگر خواص موالی او؛

خیلی زیباست، هم مشخص است که «موالیه » باید در طول غیبت کبری حضور داشتنه باشند و در خدمت مولا باشند نه فقط همین 15 سال پیش!! و دو اینکه کاملا این ادعا که الا المولی الذی یلی امره به معنی وصی و امام بعد از اوست را رد می کند، چرا که می فرماید: «موالیه» یعنی چندین مولی،

همچنین مشخص است که این عده «موالیه» هستند، موالی او، و نه مولای ما مردم.

بنابراین این برداشت که الا المولی الذی یلی امره ، به معنای جانشین امام زمان که بعد از او امر او را به عهد می گیرد هست کاملا اشتباه می باشد، و به معنای: خدمتگزار امام زمان که متولی کارها و امورات ایشان است؛ می باشد... اللهم عجّل لولیک لفرج والعافیة و النصر

A photo posted by mohsen (@mohseny12) on

حدیث 21: حدیث در کتاب تمحیص.  

پرش به فهرست احادیث

 ابتدا متن حدیث از کتاب ، وترجمه اش را از کتاب چهل حدیث می گذاریم

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: افْتَرَضْتُ عَلَى عِبَادِی عَشَرَةَ فَرَائِضَ إِذَا عَرَفُوهَا أَسْکَنْتُهُمْ مَلَکُوتِی وَ أَبَحْتُهُمْ جِنَانِی :

أَوَّلُهَا مَعْرِفَتِی ؛

وَ الثَّانِیَةُ مَعْرِفَةُ رَسُولِی إِلَى خَلْقِی وَ الْإِقْرَارُ بِهِ وَ التَّصْدِیقُ لَهُ ؛

وَ الثَّالِثَةُ مَعْرِفَةُ أَوْلِیَائِی وَ أَنَّهُمُ الْحُجَجُ عَلَى خَلْقِی مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالانِی وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانِی وَ هُمُ الْعَلَمُ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ خَلْقِی وَ مَنْ أَنْکَرَهُمْ أَصْلَیْتُهُ [أَدْخَلْتُهُ‏] نَارِی وَ ضَاعَفْتُ عَلَیْهِ عَذَابِی ؛ وَ

الرَّابِعَةُ مَعْرِفَةُ الْأَشْخَاصِ الَّذِینَ أُقِیمُوا مِنْ ضِیَاءِ قُدْسِی وَ هُمْ قُوَّامُ قِسْطِی ؛

وَ الْخَامِسَةُ مَعْرِفَةُ الْقُوَّامِ بِفَضْلِهِمْ وَ التَّصْدِیقُ لَهُمْ ؛

وَ السَّادِسَةُ مَعْرِفَةُ عَدُوِّی إِبْلِیسَ وَ مَا کَانَ مِنْ ذَاتِهِ وَ أَعْوَانِهِ ؛

وَ السَّابِعَةُ قَبُولُ أَمْرِی وَ التَّصْدِیقُ لِرُسُلِی ؛

وَ الثَّامِنَةُ کِتْمَانُ سِرِّی وَ سِرِّ أَوْلِیَائِی ؛

وَ التَّاسِعَةُ تَعْظِیمُ أَهْلِ صَفْوَتِی وَ الْقَبُولُ عَنْهُمْ وَ الرَّدُّ إِلَیْهِمْ فِیمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ حَتَّى یَخْرُجَ الشَّرْحُ مِنْهُمْ ؛

وَ الْعَاشِرَةُ أَنْ یَکُونَ هُوَ وَ أَخُوهُ فِی الدِّینِ شَرَعاً سَوَاءً فَإِذَا کَانُوا کَذَلِکَ أَدْخَلْتُهُمْ مَلَکُوتِی وَ آمَنْتُهُمْ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ وَ کَانُوا عِنْدِی فِی عِلِّیِّینَ .


ﻛﺘﺎب ﺗﻤﺤﻴﺺ از ﻣﻔﻀﻞ از اﻣﺎم ﺻﺎدق سلام الله علیه ﻧﻘﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺣﻀﺮت ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺧﺪاوﻧﺪ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳــﺪ: 

ﻣﻦ ده ﻓﺮﻳﻀﻪ ﺑﺮﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ واﺟﺐ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﻛﻪ اﮔــﺮآﻧﻬــﺎ را ﺑﺸﻨﺎﺳــﻨﺪ، آﻧﻬــﺎ رادرﻣﻠﻜــﻮت ﺧــﻮد ﺳــﻜﻨﻲ ﻣﻲدﻫﻢ و ﺑﻬﺸﺖ ﺧﻮدرا ﺑﺮای آﻧﺎن ﺣﻼل ﻣﻲﻛﻨﻢ:

اول: ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻣﻦ،

دوم: ﻣﻌﺮﻓﺖ رﺳﻮﻟﻢ در ﺧﻠﻖ واﻗــﺮار او و ﺗﺼــﺪﻳﻖ او،

ﺳــﻮم: ﻣﻌﺮﻓــﺖ اوﻟﻴــﺎﻳﻢ و آﻧﻬــﺎ ﺣﺠﺖﻫﺎیﻣﻦ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻫﺮﻛﺲ دوﺳﺖ آﻧﺎن ﮔﺮدد،دوﺳﺖ ﻣﻦ اﺳﺖ وﻫﺮ ﻛــﺲ دﺷــﻤﻦ آﻧــﺎن ﺷﻮد،دﺷﻤﻦ ﻣﻦ اﺳﺖ. آﻧﺎن ﺑﺰرﮔﺎن ﺑﻴﻦ ﻣﻦ و آﻓﺮﻳﺪﮔﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻫﺮﻛﺲ ﻣﻨﻜﺮآﻧــﺎن ﺷــﻮد، او را وارد دوزخ ﻣﻲﻛﻨﻢ و ﺑﻪ ﻋﺬاﺑﺶ ﻣﻲاﻓﺰاﻳﻢ.

ﭼﻬﺎرم: ﻣﻌﺮﻓﺖ اﺷﺨﺎﺻﻲ ﻛﻪ از ﻧﻮر ﻗﺪﺳﻲ ﻣﻦ ﺑﺮﭘــﺎ ﺧﺎﺳــﺘﻪاﻧﺪ و ﻗﺎﺋﻤﺎن ﺑﻪ ﻗﺴﻂ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ،

ﭘﻨﺠﻢ: ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻗﺎﺋﻤﺎن و ﺗﺼــﺪﻳﻖ آﻧــﺎن،

ﺷﺸــﻢ: ﻣﻌﺮﻓــﺖ دﺷﻤﻨﻢ اﺑﻠﻴﺲ و آﮔﺎﻫﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ذات وﺿﻤﻴﺮﻳﺎراﻧﺶ،

ﻫﻔﺘﻢ: ﻗﺒﻮل اﻣﺮم و ﺗﺼــﺪﻳﻖ رﺳــﻮﻻﻧﻢ،

ﻫﺸــﺘﻢ: ﻛﺘﻤﺎن و ﺣﻔﻆ ﺳﺮﻣﻦ و اوﻟﻴﺎی ﻣﻦ،

ﻧﻬﻢ: ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ اﻓــﺮادﺑﺮﮔﺰﻳــﺪه ﻣــﻦ و ﻗﺒــﻮل ﻛــﺮدن اﻳﺸــﺎن و ﻓﺮﺳﺘﺎدن ﻫﺮ ﭼﻴﺰی ﺑﻪ ﺳﻮی اﻳﺸﺎن،در آن ﭼﻪ ﻛﻪ در ﻣﻮردآن اﺧﺘﻼف ﻛﺮدﻧــﺪ، ﺗــﺎ اﻳــﻦ ﻛــﻪ راه آن از ﺳﻮی آﻧﺎن ﻣﺸﺨﺺ ﮔﺮدد،

دﻫﻢ: اﻳﻦ ﻛﻪ او ﺑﺎ ﺑﺮادردﻳﻨﻴﺶ ﻳﻜﺴﺎن زﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨــﺪ. ﭘــﺲ اﮔــﺮ ﭼﻨــﻴﻦ ﻛﺮدﻧﺪ آﻧﺎن را واردﻣﻠﻜﻮﺗﻢ ﻣﻲﻛﻨﻢ، و آﻧﺎن را از ﺗﺮس ﺑﺰرگ اﻳﻤﻦ ﻣﻲﺳﺎزم، ودر ﻧــﺰدﻣــﻦ در ﻣﻘﺎﻣــﺎت ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد.

شیخ العقیلی در این حدیث، گفته است که: منظور از «اشخاصی که از نور قدسی من برخاسته و قائمین به قسط من هستند» منحصرا «مهدیین» هست و این قائمان یعنی اینکه آن ها امام هستند. پناه بر خدا،
هیچ دلیلی ندارند که منظور از این «قائمین به قسط» مهدیین باشند، هیچ دلیلی، فقط می گویند چون ابتدا صحبت در رابطه خدا و سپس رسول است و سپس امام، پس چهارمی در رابطه مهدیین است!
بدیهی است که این حرف قابل قبول نیست، مثلا ادامه همین را نگاه کنیم: پنجمین هم در رابطه با همان قائمین است، ششمی در رابطه با شیطان می شود! و دوباره هفتم ، صحبت در رابطه با رسولان استو و هشتم و نهم هم در رابطه با افراد برگزیده و اولیای خداست، منظور از این ها کیست؟! یعنی طبق قاعده مضحک العقیلی پس بعد از مهدیین اولیا هستند و بعد از آن ها هم کسانی دیگر!! 
بنابراین اولا که اصلا هیچ دلیلی ندارند که منظور از این «قائمین به قسط» مهدیین باشند،
و اما این که گفته اند، این «قائمین به قسط» امام هستند، قصد نقد این تفسیر به رأی را داریم: یعنی آیا چون در وصف آن ها فرموده است: «قائمین به قسط» آیا آن ها لزوما امام هستند؟!
یعنی اگر فرض کنیم که منظور از این قسمت، امامان نباشد، آیا آن ها هم چون صرفا گفته شده «قائمین به قسط» مقام امامت دارند؟!
ابتدا به قران کریم، مراجعه کنیم:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا «قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ» شُهَداءَ لِلَّهِ ولو علی انفسکم....»سوره نساء،ایه 135 قرآن به همه مؤمنین فرمان داده است که «قائمین بالقسط و شهداء لله» باشید [قیام کنندگان بر عدالت معنی می کنند].
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْط» سوره مائده، آیه8 ؛ قرآن به همه مؤمنین فرموده است :‌ «قوامین لله و شهداء بالقسط» باشید. ،‌ «قوامین لله» خیلی عبارت عظیمی است.
و فرموده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ » سوره حدید، آیه25 رسول هایمان را فرستادیم با دلیل روشن و بیّنه، و با آن ها کتاب و میزان فرستادیم؛ «لیقوم الناس بالقسط» تا مردم به قیام به قسط کنند . . .
خب سه آیه که به وضوح لقب «قائم بالقسط» را برای مؤمنین به کار برده است و تا همین جا کافی است؛ برای نشان دادن اشتباه بودن برداشت انصار و العقیلی.
اما حدیث: رسول خدا صلوات الله علیه و آله به امیرالمؤمنین سلام الله علیه، می فرمایند:‌ یا، عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ «الْقَائِمُونَ بِالْقِسْطِ» و خیره الله من خلقه تو و شیعیانت «قائمین بالقسط»‌ هستید و....
مطلب بعدی: در جواب به این مطلب که قائمین بالقسط ، شیعیان هم هستند و نه فقط امامان؛ می گویند: «امام معصوم کسی را ملزم به معرفت و تصدیق افراد غیر معصوم نمی‌کند »
اما دقت کنیم که درباره معرفت، جمله بعد از این قسمت حدیث فرموده است : معرفت دشمنم شیطان! یعنی طبق همین حدیث معرفت شیطان هم لازم است! 
و اتفاقا دقت کنیم که همین جمله ردّ دیگری است بر تفسیر آنها: چرا که هیچ کس هیچ معرفتی نسبت به مهدیین نداشته است تا 15 سال پیش! یعنی از نظر انصار :‌ هیچ یک از شیعیان به واجب عمل نکرده اند! به این امر معصوم عمل نکردند!! و حتی خود معصومین هم امر کردند، اما هیچ حدیثی نفرموده اند!! ؟! حتی همین اکنون هم هیچ کسی هیچ معرفتی نسبت به 11 امام بعدی ندارد!! دوستان تفکر لطفا
جالب است آن همه حدیث دوازده امام،‌ هیچ انحصاری ندارند، از نظر این ها؛ اما قائمین بالقسطِ این حدیث ، با این همه تضاد و اشتباه،‌ انحصار دارد در 12 مهدیین!!

A photo posted by mohsen (@mohseny12) on

حدیث 25

پرش به فهرست احادیث

نقد برداشت انصار از حدیث و دعایی از امام حسن عسکری سلام الله علیه ، در روز ولادت سیدالشهدا، ابولائمه حسین بن علی سلام الله علیهم.

السلام علیک یا صاحب الزمان، یا بقیه الله یا مهدی، بابی انت و امّی و نفسی لک الوقاء و الحمی.

طبق این حدیث، مولا امام حسن عسکری سلام الله علیه، در ضمن دعای مربوط به روز ولادت سید الشهدا، سلام الله علیه فرمودند:

«وَ سَیِّدِ الْأُسْرَةِ، الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ یَوْمَ الْکَرَّةِ، الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَیْبَتِه‏ حَتَّى یُدْرِکُوا الْأَوْتَارَ وَ یَثْأَرُوا الثَّارَ...».

اما باز هم انصار این حدیث را به نفع خود، ترجمه و تفسیر کرده اند؛

دعا واضح است: الاوصیا من عترته : «اوصیای از عترت او »؛ و منظور از «او» یعنی امام حسین سلام الله علیه؛

ولی ایشان در خط های انتهایی نوشته اند که: «مصداق این فرموده، نمی تواند کسی جز ذریه امام مهدی باشد...» و بعد جالب است دلیلی هم که آوردند این است:

«عبارت «بعد از قائم آنان و غیبت او» دلیلی قاطع(!) بر این است که مقصود اوصیای از ذریه امام مهدی است» یعنی می گویند: همین که فرموده است بعد از ولی عصر، پس یقینا یعنی از فرزندان او!!

 اشتباه و آبکی بودن این دلیل ، واضح است. ائمه اوصیای رسول خدا، از عترت امام حسین رجعت می کنند، بعد از غیبت امام زمان، و نه از اولاد امام زمان سلام الله علیهم.

خب حال به دعا دقت بیشتری کنیم: دعا می فرماید: خداوند به عوض اعظم المصیبة (شهادت سید الشهدا ابا عبد الله الحسین سلام الله علیه) ائمه را از نسل او ؛ و شفا را در تربت و خاک او؛ قرار داد و رستگاری را  در رجعت با او و اوصیای از عترش ، بعد از امام زمان و غیبتشان قرار داد. [است].

یعنی اتفاقا خیلی جالب است که حتی می توان گفت این دعا دلیل قاطعی است برای رجعت امام حسین و اوصیاء ، بلافاصله بعد از امام زمان، حجة بن الحسن! یعنی کاملا بر خلاف نوشته و اعتقاد انصار.

اما انصار که این گونه ترجمه نمی کنند، و می گویند که:

«در عوض کشته شدن او، امامان از نسل او هستند ، شفا در تربت اوست و رستگاری با او در بازگشتش خواهد بود و اوصیای بعد از قائم آنان و غیبت او از نسل او خواهند بود»

(علاوه بر اینکه به نظر این ترجمه درست و دقیق نیست، چرا که در دعا، قبل از این جمله، فرموده شده است ائمه از نسل او هستند، و دیگر شاید لزومی به تکرار آن بعد از چند جمله شاید نباشد! ترجمه ما شیعیان اینگونه است: در عوض شهادت او، ائمه از نسل او قرار داده شد؛ و شفا در تربت و خاک او؛ و رستگاری در رجعت با او و اوصیای از عترش، بعد از امام زمان و غیبتشان است.)

به هر حال ولی باز هم حتی با این ترجمه، نمی توانند بگویند که منظور رجعت نیست؛ به علاوه که دو دلیل و قرینه خوب هم بر این که منظور از این اوصیا، ائمه ای هستند که رجعت می کنند، هست:

1ـ این که قبل از این جمله، اشاره به رجعت امام حسین سلام الله علیه شده است، خودش قرینه ای است ، که این اوصیا در رجعت هستند؛

الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ یَوْمَ الْکَرَّةِ... وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ ، یعنی دوبار تأکید و اشاره به رجعت امام حسین سلام الله علیه شده است.

2ـ و اتفاقا ادامه دعا هم قرینه دیگری است بر رجعت، چرا که فرموده است :

«وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَیْبَتِه‏، حَتَّى یُدْرِکُوا الْأَوْتَارَ وَ یَثْأَرُوا الثَّارَ...».

ترجمه خودشان: «تا آن که ﮐﻤﺎﻥﻫﺎ ﺭا ﺩﺭﻳﺎﺑﻨد ﻭ ﺑه ﺧﻮﻥﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮﺧﻴﺰﻧد و ﺧﺪﺍی ﺟﺒﺎر ﺭا ﺭﺍضی کنند...»

چرا که دقت داریم: خون خواهی از امام حسین، بعد از امام زمان ؛ با رجعت امام حسین و رجعت قاتلان امام حسین امکان دارد، و الاّ بعد از امام زمان ( که دنیا پر از عدل و داد شده است و ظالم و ظلمی نیست) از چه کسی می خواهند طلب خون خواهی کنند!!»

اشکال انصار:

البته می گویند: این در مورد رجعت نمی تواند باشد، چرا که امیرالمؤمنین و امام حسن هم رجعت می کند؛ و از اولاد امام حسین سلام الله علیهم نیستند.

در جواب کافی است دقت کنند که نفرموده است : «اوصیای از فرزندان او » بلکه فرموده است: «اوصیای از عترت او» و برادر و پدر هم شامل عترت می تواند باشد،

و دقت کنیم: قبل از این جمله فرموده است : «المعوض من قتله ان الائمة من نسله» ائمه از نسل او هستند [حال یا منظور این است که ائمه بعد از امام حسین از نسل ایشان هستند یا اینکه اکثر ائمه از نسل امام حسین هستد] اما اینجا فرموده است: الاوصیاء من عترته... .

خلاصه این که این دعا هیچ دلیلی و اشاره ای به این که مهدیین از اوصیا هستند، ندارد؛ بلکه اتفاقا قرینه و دلایل کافی دارد بر این که این اوصیا، در زمان رجعت هستند، آن هم دقیقا بعد از امام زمان، صلوات الله علیه.

A photo posted by mohsen (@mohseny12) on

حدیث 26

پرش به فهرست احادیث

از این حدیث برداشته کرده اند که ملائکه در شب قدر بر  شیعیان نازل می شوند!  البته در خود صفحه اصلی وبلاگ هم گذاشته شد: بنابراین برای این که این مجموعه ان شاء الله کامل باشد ، فقط خلاصه ای می آورم کامل را در این جا ببیند:

.....اما متاسفانه انصار احمد اسماعیل، ادعا می کنند که ملائکه در شب قدر بر مهدیین نازل می شوند، و نتیجه میگیرند که مهدیین امام هستند. حدیثی را می آورند، با هم آن حدیث را میخوانیم، تا به اشتباه [بخوانید فریب] دیگر ایشان پی ببریم:

...... سپس راوی می پرسد: این ها کیستند؟ این دوازده نفر و دوازده نور کیستند؟ و امیر المؤمنین جواب ایشان را می دهند و اسامی دوازده امام را می آورند. ..... یعنی مانند همــــــــۀ احادیث دیگر، باز هم اتفاقا سخن از دوازده امام است.

سپس امیر المؤمنین فرمایش قبلی خودشون را ادامه می دهند، و می فرمایند: و بعدهم أتباعنا و شیعتنا المقرّون بولایتنا المنکرون لولایة أعدائنا. یعنی حق با اهل بیت است و بعد از آن ها با اتباع و شیعیان اهل بیت.

می بینیم که هیچ ربطی به نزول ملائک بر شیعیان ندارد. ولی انصار برای اثبات ادّعایشان، راهی جز تفسیر نادرست از روایت ندار ند

A photo posted by mohsen (@mohseny12) on

حدیث 30 سی ام

پرش به فهرست احادیث

(به علاوه این که از خود سیاق حدیث می توان فهمید که حدیث در رابطه با امام عصراست، کافی است که دقت کنیم) کسی که با او بین رکن و مقام بیعت می شود، یقینا و یقینا و بدون شک ، حجة بن الحسن سلام الله علیه است، و نه هیچ کس دیگر.
(احادیثش در کامنت ها) اما کافی است به حدیث بسیار زیبای 35 همین کتاب 40 حدیث نگاه کنیم! خدا حجتش را همیشه کامل می کند. و اهل بیت علیهم السلام از هیچ چیزی برای هدایت ما و ثابت ماندن ما بر هدایت، و گمراه نشدنمان فروگذار نکردند. همان یک حدیث ، برای ردّ ادعاهای احمد اسماعیل کافی است. .
به هر حال، بنابراین این حدیث حذیفه هم یقینا در مورد امام زمان است. و «احمد، عبد الله ، مهدی» از اسامی حجة بن الحسن سلام الله علیه و عجّل الله فرجه الشریف می باشد، ولی متاسفانه به دست پیروان احمد اسماعیل به سرقت رفته است .
حال اهمیتش این جاست که این این سه نام، همان سه نامی است که در حدیث وصیت کتاب غیبت شیخ هم آمده است، بنابراین می توان گفت که در آن حدیث، با فــــــــرض صحت، امکان دارد که منظور از «له ثلاثة اسامی» خود امام زمان باشد، نه فرزندشان، بنابراین اسم ،فرزندشان لزوما احمد نیست!!
در پست های اول هم اثبات کردیم که احمد ، یکی از نام های امام زمان می باشد، و انصار  هم نتوانستند که این اثبات را رد کنند.
می دانیم که یمانی ، باید به امام زمان دعوت کند، و این یکی از راه های شناخت اوست، اما جناب احمد اسماعیل و پیروانشان، به تعبیر خودش، احادیث در مورد امام زمان سلام الله علیه را هم سرقت می کند، و این خیلی عجیب است، خنده دار نیست که بگوییم او یمانی است؟

A photo posted by mohsen (@mohseny12) on

حدیث 31

پرش به فهرست احادیث

حدیثی که بر طبق آن قبل از امام زمان شخصی از مشرق قیام می کند متن حدیث: یخرج قبله رجل من اهل بیته باهل المشرق، یحمل السیف علی عاتقه ثمانیة اشهر، یقتل و یمثل و یتوجه الی بیت المقدس، فلا یبلغه حتی یموت!

این حدیث ، حدیث معروفی است و خب همه می دانیم که در کتاب فتن ، که مصدر این روایت است، در ادامه حدیث گفته شده است:

«فلا یبلغه حتی یموت» که یعنی این شخصی که از مشرق خروج می کند، قبل از این که به بیت المقدس برسد، می میرد؛ و بنابراین این حدیث با ادعاهای احمد اسماعیل همخوانی ندارد، که می خواهد بعد از امام زمان هم زنده بماند و .....

اما چند مطلب :

الف ـ این حدیث با هر حالتی که در نظر بگیریم، نهایتا اشاره به این دارد که شخصی از اهل بیت امام زمان، قبل از ایشان خروج می کنند، و هیچ ربطی به این ندارد که آن شخص ، امام باشد؛ خیر؛ و شیخ العقیلی هم در این کتاب هیچ چیزی نگفته است.

و اما در کتاب های دیگر، از این عبارت «هشت ماه شمشیر روی دوش داشتن» به نامردی و فریب استفاده می کنند.

یعنی احادیثی می آورند که در مورد صاحب الامر، حجة بن الحسن سلام الله علیه هست و این عبارت  «هشت ماه شمشیر روی دوش داشتن» در آن وجود دارد؛ ولی سپس طبق روش همیشگیشان آن را تصاحب می کنند و می گویند، پس شخص این حدیث که او هم هشت ماه شمشیر روی دوش دارد، همان صاحب الامر است. پناه بر خدا و لعنت خدا بر دشمنان اهل بیت.

بنابراین در این پست، از این لحاظ جواب آن ها را خواهیم داد، اما ابتدا توجه به خود حدیث هم جالب است:

مطلب الف:

در همین حدیث مورد استناد و مورد بحث هم عبارتی دارد، که عبارت قابل تأملی است، می فرماید : یقتل و یمثل: یعنی می کشد و مثله می کند.
حال سؤال این است: آیا مثله کردن از نظر اسلام جایز است؟
برای پیدا کردن جواب، به این حدیث دقت کنید: وصیت امیرالمؤمنین سلام الله علیه به فرزندانشان، نهج البلاغه نامه47 .

وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُور.

و او (گویا منظور ابن ملجم لعین، اشق الاخرین است) را مثله نکنید که من از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: از مثله کردن اجتناب کنید اگر چه نسبت به سگ آزار کننده باشد.

امیرالمؤمنین می فرمایند: شقی ترین فرد امت را مثله نکنید ولی طبق این حدیث مورد استناد العقیلی،  این شخصی که از مشرق قیام می کند، می کشد و مثله میکند...

بنابراین همین حدیث کافی است که متوجه شویم که اتفاقا احتمالا این شخص خلاف شرع و خلاف دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل می کند، و بنابراین تعریفی از او در روایت نشده است؛ که هیچ، بلکه از او مذمّت هم شده است،

حال انصار چگونه او را یمانی می دانند؟ او را امام خودشان می دانند...

جالب است که در حدیث دیگری که عبارت یقتل قتل الجاهلیه دارد، می گویند یمانی این گونه نمی کشد....

مطلب ب-

خب همان طور که گفته شد، این حدیث هیچ دلالتی بر امام بودن شخصی که از مشرق قیام می کند، ندارد، و حتی ربطی به یمانی واقعی هم ندارد، چرا که طبق حدیث، این شخص قبل از رسیدن به بیت المقدس می میرد، چه این که بخواهد جزء یاران امام زمان باشد؛ و ....

و گویا به همین دلیل شیخ العقیلی هم در کتاب چهل حدیث چون قصدش بیشتر اثبات ذریه و اهل بیت داشتن امام زمان بوده است، صورت صحیح حدیث را آورده است، و متوجه بوده که این حدیث هیچ فایده دیگری به حال آن ها ندارد...

البته این شخص در کتاب دیگرش، الوصیه و الوصی، چون به دنبال این است که هر طور شده، احادیث را به احمد اسماعیل ربط دهد، ادعا کرده است که حدیث تصحیف شده و درست تر این حدیث: «لا یموت حتی یبلغه» می باشد!! کاملا بی دلیل و از روی حدس و گمان.

بنابراین این مورد که هیچ؛ نیازی به برسی ندارد.

و اما البته در جای دگری گفته که: محقق کتاب عقد الدرر گفته است که در یکی از نسخه ها «لا یقتله احد حتی یموت» است، در این مورد دقت کنید:
العقیلی گفته است: در کتاب عقد الدرر با تحقیق شیخ مهیب بن صالح در پاورقی گفته اند که: در نسخه «أ» آمده است که فلا یقتله احد حتی یموت. و توضیح داده است که: این نسخه «أ» نسخه ای است به خط یوسف بن محمد الشهیر بابن الوکیل مربوط به سال1106 نسخه مکتبه بلدیه بالاسکندریه.

و اما در کتاب عقد الدرری که در دسترس ماست، با تحقیق عبدالفتاح محمد حلو؛ قضیه کمی فرق می کند!
در این کتاب در باره نسخه های کتاب این گونه گفته است:

نسخه ای که اصل قرار گرفته و بقیه نسخ با آن مقابله شده، کاتب آن زین العابدین سلیمان عباسی ازهری به سال 910 ق که در کتباخانه برلین نگهداری می شود، می باشد ؛

نسخه دیگر: مربوط به سال 953 با رمز «ق» که در کتابخانه رضوی مشهد می باشد؛

نسخه دیگر که از روی خطّ مؤلّف نوشته شده است در سال 993 از مکتبه سوهاج با رمز «س» که با نسخه اصل بسیار شباهت دارد؛

و نسخه دیگر مربوط به سال 1106 است که آن را محمد الشهیر بابن الوکیل للاوی نوشته است از مکتبه بلدیه بالاسکندریه با رمز «ب».

خب: این نسخه «ب» همان نسخه ای است که مدّ نظر شیخ العقیلی هست؛ ولی وقتی در این کتاب نگاه می کنیم ، روی« لا یبلغه» فقط در پاورقی گفته اند که در نسخه «ب»، اضافه دارد: «احد»؛ یعنی نگفته است که به جای یبلغه، یقتله می باشد.
دوستان می توانند لینک اول را نگاه کنید، (عدد 567 را سرچ کنید) و دوستانی هم که در کتابخانه دیجیتال نور عضو هستند به لینک دوم بروند:

بنابراین اولا هم در کتاب مصدر، یعنی کتاب «فتن»، «لا یبلغه حتی یموت» هست و هم حتی نسخه های اصل و قدیمی تر کتاب عقد الدرر هم به همین صورت آورده اند، و همین کافی است برای عاقلان.

http://download.ghaemiyeh.com/downloads/htm/9000/6666-a-13911130-aghd-aldorar.htm


http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/22494/1/173?SearchText=*%DB%8C%D9%82%D8%AA%D9%84%20%D9%88%20%DB%8C%D9%85%D8%AB%D9%84*%20%20%20BookID22494

مطلب ج ـ

(در پرانتز، اتفاقا گویا در روایات دیگر اکثرا تعریفی از بنی هاشمی که قبل از امام زمان خروج می کنند، نشده است،

اذا ظهرت رایه الحق لعنها أهل المشرق وأهل المغرب، أتدرى لم ذاک؟ قلت: لا، قال: للذی یلقى الناس من أهل بیته قبل خروجه؛ چه اینکه بخواهیم بگوییم، این شخص امام هست و...

مطلب د:

خب بعد از این مطلب نیازی نیست که به ادعای امامت در رابطه این شخص بپردازیم، اما کافی است که دقت کنیم:

گفتیم که می گویند چون در روایتی گفته شده است که صاحب الامر، هشت ماه شمشیر بر دوش دارد، پس این شخص همان است!

روایتی که می خوانند این است:

قلت للحسین بن علی علیه السلام: أنت صاحب هذا الامر؟

قال: لا ولکن صاحب هذا الامر الطرید الشرید الموتور بأبیه المکنی بعمه یضع سیفه على عاتقه ثمانیه أشهر.

از امام حسین سلام الله علیه سؤال می شود، که آیا شما صاحب الامر هستید؟ و امام حسین می فرمایند: نه، و صاحب این امر، همان «طرید شرید» (طرید، به معنای رانده شده، دور شده، کنار گذاشته شده. و شرید که شبیه همین معنا را دارد، یعنی: گریخته) است که انتقام پدرش گرفته نشده است، و کنیه اش کنیه عمویش می باشد، هشت ماه شمشیر را به دوش می گیرد. .

اما این حدیث در مورد امام زمان سلام الله علیه است. مدت جنگ امام زمان سلام الله علیه ، 8 ماه است. واقعا اینها جسارت زیادی دارند..... یمانی واقعی صاحب الامر نیست، بلکه او «یدعوا الی صاحبکم» به صاحب الامر دعوت می کند، بنابراین آن کجا و این کجا؟ هیهات که هیچ نسبتی بین یمانی واقعی واحمداسماعیل نیست .

به این حدیث دقت کنید: امیرالمؤمنین وقتی امام حسن سلام الله علیه را دیدند، فرموند: مرحبا به پسر رسول خدا؛ و وقتی امام حسین سلام الله علیه را دیدند فرمودند: پدر و مادرم به فدایت، ای پدرٍ فرزندِ بهترین کنیزان، پس از امیر المؤمنین سلام الله علیه پرسیدند:

وَ مَنِ ابْنُ خِیَرَةِ الْإِمَاءِ؟

فَقَالَ: ذَلِکَ الْفَقِیدُ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ.

از امیر المؤمنین سلام الله علیه پرسیدند: پسر بهترین کنیزان کیست؟

امیرالمؤمنین فرمودند: او همان فقید طرید شرید، م ح م د بن الحسن بن علی..... بن علی بن الحسین، است.
این حدیث خیلی واضح است و به هیچ طریقی دیگر نمی توانند این حدیث را به خودشان بچسبانند.
به فدای غربت امام زمان ححة بن الحسن.... بنابراین هم طرید شرید، امام زمان است، و هم «ابن خیرة الاماء»؛ (که در حدیث دیگری که این عبارت هشت ماه در آن هست، در توصیف آن شخص فرمودند: ابن خیرة الاماء؛ بنابراین آن حدیث هم در مورد امام زمان است.)

.
روایت سومی که می خوانند روایتی است که امام باقر سلام الله علیه می فرمایند:

در صاحب الامر شباهتی به چهار نبی وجود دارد... و شباهت او به رسول خدا این است که: اذا قام سار بسیرة رسول الله إلّا أنه یبین آثار محمد، ویضع السیف ثمانیة أشهر.... [حدیث در کامنت ها].
و باز هم بدون دلیل می گویند که این در مورد احمد اسماعیل است...

اصلا فرض کنیم نمی دانیم منظور این حدیث کیست، حدیثی دیگر را نگاه می کنیم که صفات این حدیث را داشته باشد، و دقیقا مشخص باشد که مقصود کیست.
به این حدیث دقت کنید:
امام باقر سلام الله علیه فرمودند:

در قائم آل محمّد سلام الله علیه شباهت هایی به پنج پیامبر است....و شباهت هایی شببه به حدیث قبل می آورند و سپس فرمودند: از علامت های خروج او، خروج سفیانی و خروج یمانی و ندا در ماه رمضان است...[کامل روایت در ادامه].

بنابراین این حدیث یقینا در مورد امام عصر حجة بن الحسن است، و بنابراین نتیجه می گیریم حدیث قبل هم در مورد ایشان است.
#مطالب_گروه_یمانی_دروغین .
.
بنابراین به یقین طبق روایات ما، امام زمان سلام الله علیه مدت خروج و جنگ شان ان شاء الله 8 ماه است،

حال طبق روایتی در کتب اهل سنت، شخصی هم از اهل بیت ایشان، و قبل از ایشان، 8 ماه شمشیر را به دوش می کشد، و قبل از رسیدن به بیت المقدس از دنیا می روند.
و این که پیروان احمد اسماعیل، این دو را یک نفر فرض می کنند، کاملا اشتباه است، اشتباه بسیار مهلک


دو حدیث مورد استفاده در متن:

حدیث 1، امام باقر به ابابصیر فرمودند:

فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُنَنٌ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِیَاءَ: سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِیسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ یُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.
فَقُلْتُ: مَا سُنَّةُ مُوسَى؟ قَالَ: خَائِفٌ یَتَرَقَّبُ. قُلْتُ: وَ مَا سُنَّةُ عِیسَى؟ فَقَالَ: یُقَالُ فِیهِ مَا قِیلَ فِی عِیسَى.

قُلْتُ: فَمَا سُنَّةُ یُوسُفَ؟ قَالَ: السِّجْنُ وَ الْغَیْبَةُ.

قُلْتُ: وَ مَا سُنَّةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله؟ قَالَ: إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَّا أَنَّهُ یُبَیِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ وَ یَضَعُ السَّیْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً حَتَّى‏ رَضِیَ اللَّهُ..... .

حدیث دوم: امام باقر به محمد بن مسلم فرمودند:

یَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ، إِنَّ فِی الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ شَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ: یُونُسَ بْنِ مَتَّى وَ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله

فَأَمَّا شَبَهُهُ مِنْ یُونُسَ بْنِ مَتَّى: فَرُجُوعُهُ مِنْ غَیْبَتِهِ وَ هُوَ شَابٌّ بَعْدَ کِبَرِ السِّنِّ؛ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ: فَالْغَیْبَةُ مِنْ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ اخْتِفَاؤُهُ مِنْ إِخْوَتِهِ وَ إِشْکَالُ أَمْرِهِ عَلَى أَبِیهِ یَعْقُوبَ مَعَ قُرْبِ الْمَسَافَةِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَبِیهِ وَ أَهْلِهِ وَ شِیعَتِهِ

وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى: فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَیْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلَادَتِهِ وَ تَعَبُ شِیعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ الْأَذَى وَ الْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَیَّدَهُ عَلَى عَدُوِّهِ.
وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ عِیسَى: فَاخْتِلَافُ مَنِ اخْتَلَفَ فِیهِ حَتَّى قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَا وُلِدَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مَاتَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ قُتِلَ وَ صُلِبَ.
وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى صلی الله علیه و آله: فَخُرُوجُهُ بِالسَّیْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ وَ الْجَبَّارِینَ وَ الطَّوَاغِیتَ وَ أَنَّهُ یُنْصَرُ بِالسَّیْفِ وَ الرُّعْبِ وَ أَنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ رَایَةٌ.

A photo posted by mohsen (@mohseny12) on

 

حدیث 36

پرش به فهرست احادیث

این خلاصه ای از همان پست دو حدیث در کتاب سلیم مبنی بر «ابوه افضل منه» هست، بنابراین در صورت تمایل اینجا را کلیک کنید.

«بردارم علی افضل امت من است، و حمزه و جعفر افضل امت من بعد از علی و اوصیا هستند، که از آن ها مهدی است، و کسی که قبل از اوست، افضل از اوست، اول بهتر از آخر است، چــــــرا که او امام اوست و آخر وصی اولی است.
انصار می گویند که: منظور از این مهدی؛ احمد اسماعیل ماست، چرا که حدیث گفته است: کسی که قبل از اوست بهتر است، ولی امام زمان از امامان قبلی افضل هستند. .
چند جواب به این بــــــرداشت نادرست داده شده است:
الف ـ به حدیث نگاه کنیم، خود حدیث جواب داده است، یعنی این حدیث از جمله احادیثی است که دلالت بر 12 امام تا روز قیامت دارد!؛ پس این برداشت کاملا نادرست است: رسول خدا در ابتدای حدیث سه بار تأکید کردند که امامان دوازده نفرند؛ ...
ب ـ اشکال انصار این است که حجة بن الحسن، برتر از پدرش ، امام عسکری است، پس منظور از مهدی نمی تواند او باشد، خب می توان گفت :
امکان دارد منظور از «ابوه»، امام عسکری سلام الله علیه نباشد بلکه شخص امیرالمؤمنین و یا امام حسین صلوات الله علیهما باشد، و شکی هم نیست که ایشان از امام زمان افضل هستند. این برداشت اشکالی ندارد و اتفاقا عبارت «الاول خیر من الاخر» را هم می توان به عنوان قرینه ای برای این برداشت، نام برد. .

ج ـ ....می توان گفت:جمع این دو دسته از احادیث این است که در این حدیث امام حسن عسکری سلام الله علیه از چند منظر و ویژگی افضل از امام زمان هستند، ولی در مجموع طبق آن احادیث دیگر، امام زمان عجل الله فرجه الشریف افضل هستند؛ نه اینکه بر خلاف خود روایت [و تمام روایات دیگر] تعداد اوصیا را زیاد کنیم... 

جالب اینجاست: با دقت در حدیث، نکتۀ دیگری را متوجه می شویم و آن اینکه :
قبل از این فرمایشِ رسول خدا، حضرت زهرا سلام الله علیها از ایشان می پرسند: «فایّ هؤلاء الذین سمّیت افضل؟» کدام یک از این کسانی که «نام بردید»، افضل هستند؟
و بنابراین چون هیچ نامی از مهدیین نبود، و هیچ نامی از آن ها برده نشد، پس این مهدی هم یقینا کسی است که از او نام برده شده است، و بنابراین او امام عصر حجة بن الحسن سلام الله علیه و عجّل الله فرجه الشریف است.
و کسی غیر از ایشان نمی تواند باشد
همچنین دیدم در ترجمه کتاب سلیم، محقق گرانقدر، این طور زیبا توضیح داده اند :
با توجه به اینکه همه چهارده معصوم علیهم السّلام نور واحد هستند فضیلت هر یک بر دیگرى با توجه به جوانب وجودى و خصایص هر یک از ایشان است، و ممکن است هر یک از جهتى فضیلت داشته باشند. حضرت مهدى علیه السّلام از جهاتى بر سایر ائمه علیهم السّلام فضیلت دارد، و در عین حال ائمه قبل از جهت تقدم در امامت بر آن حضرت فضیلت دارند. همه این فضائل یک جنبه ظاهرى است و به مسأله نور واحد بودن ایشان ربطى ندارد.

اA photo posted by mohsen (@mohseny12) on

حدیث 37 

پرش به فهرست احادیث

حدیث 62 کتاب سلیم بن قیس رحمه الله، که ضمن آن سلمان رحمه الله می گوید: که رسول خدا فرمودند: 

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دست مبارک را بر امام حسین سلام الله علیه زدند و فرمودند:
یَا سَلْمَانُ، مَهْدِیُّ أُمَّتِی الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً مِنْ وُلْدِ هَذَا. إِمَامُ بْنُ إِمَامٍ، عَالِمُ بْنُ عَالِمٍ، وَصِیُّ بْنُ وَصِیٍّ، أَبُوهُ الَّذِی یَلِیهِ إِمَامٌ وَصِیٌّ عَالِمٌ.
اى سلمان، مهدى امت که زمین را از عدل و داد پر مى‏کند همان طور که از ظلم و جور پر شده باشد، از فرزندان این است. امام پسر امام، عالم پسر عالم، وصى پسر وصى است. پدرش که پس از اوست امام و وصى و عالم است‏.
قَالَ: قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، الْمَهْدِیُّ أَفْضَلُ أَمْ أَبُوهُ؟
قَالَ: أَبُوهُ أَفْضَلُ مِنْهُ. لِلْأَوَّلِ مِثْلُ أُجُورِهِمْ کُلِّهِمْ لِأَنَّ اللَّهَ هَدَاهُمْ بِهِ.

قسمت دیگر استدلال انصار، به این جمله است: ابوه الذی یلیه.
ابتدا این گونه ترجمه می کنند: «پدرش که پس از اوست»، و بعد چون این معنا هم نفعی به حالشان ندارد، می گویند پدرش که بعد از او ظهور می کند؛ یعنی «یلی» را «ظهور کردن» معنا می کنند!
اما اشتباه مهمشان این است که گویا نمی دانند یا مخفی می کنند که: «یلی» در روایات در مورد امامان، به معنای «به امامت رسیدن» و همچنین متصدی غسل و کفن امام پیشین شدن است، (چرا که غسل امام را امام بعدی انجام می دهد).
به عبارتی « پس از اوست » یعنی امام و وصی بعد از اوست و نه به معنای ظهور کردن، بنابراین استدلال انصار به این حدیث کاملا اشتباه [بلکه بخوانید فریب] هست.
جالب است در حدیث قبلی که فرموده بود: «والذی قبله افضل منه»؛ انصار می گفتند که این در مورد مهدی اول است که امام زمان قبل از اوست و از او افضل است!! و حال اینجا می گویند «ابوه الذی یلیه » باز در مورد مهدی اول است که امام زمان بعد از اوست!!
اما در ادامه در خدمت روایاتی باشیم که به صراحت «یلی» را معنایی که گفته شد، بیان می کنند و کاملا اثبات می کنند که شیخ العقیلی و به دنبال او، انصار کاملا اشتباه می کنند.
البته جواب اولی که به حدیث پشین هم دادیم، در اینجا نیز درست است و آن اینکه باید تذکر داد که این حدیث، ح62 کتاب سلیم است و از ان استفاده میشود که امامان فقط و فقط دوازده نفرند؛ (همان طور که در پست قبلی [حدیث سوم انحصار امامت در دوازده نفر] دیدیم) بنابراین این برداشت انصار اصلا کاملا مخالف حدیث هست و بنابراین بطلانش بدیهی است....
گفتیم که برای فهم روایت باید، معنای «یلیه» را متوجه شد، و برای این کار به روایات اهل بیت سلام الله علیهم رجوع می کنیم:

حدیث اول:
حدیث بسیار جالب و قابل توجهی است چرا که طبق آن رسول الله صلی الله علیه و آله، آن هم در هنگام وفاتشان «لمّا حضر رسول الله الوفاة» [مانند تمامی عمر بابرکتشان] باز هم فقط به دوازده امام اشاره می فرمایند و در ضمن به امیرالمؤمنین سلام الله علیه می فرمایند که : لا «یلی» غسلی غیرک.. کسی عهده دار غسل من نمی شود غیر از شما. «عمار می گوید: لَمَّا حَضَرَ رَسُولَ اللَّهِ الْوَفَاةُ دَعَا بِعَلِیٍّ صلی الله علیهما و آلهما فَسَارَّهُ طَوِیلًا... ثُمَّ قَالَ: أَبْشِرِی یَا فَاطِمَةُ، ...فَإِنَّکِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبَاکِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ ابْنُ عَمِّکِ خَیْرُ الْأَوْصِیَاءِ وَ ابْنَاکِ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ یُخْرِجُ اللَّهُ الْأَئِمَّةَ «التِّسْعَةَ» مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ «مِنْهَا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّة».
سپس به امیرالمؤمنین فرمودند: یَا عَلِیُّ لَا «یَلِی»‏ غُسْلِی وَ تَکْفِینِی غَیْرُک‏». کفایة الاثر: ج1، ص124.

حدیث دوم:
که در ضمن آن امیرالمؤمنین سلام الله علیه فرمودند: «وَ بَعْدَ عَلِیٍّ «یَلِی»‏ الْحَسَنُ وَ سَیُنْکَثُ عَلَیْهِ ثُمَّ «یَلِی»‏ الْحُسَیْنُ فَیُقْتَلُ» غیبت نعمانی ص143

بعد از من حسن سلام الله علیه «عهده دار امامت» می شود ولی بیعت با او را می شکنند و بعد از او حسین سلام الله علیه «عهده دار امامت» می شود و ایشان نیز کشته میشود... .

و حدیث سوم:
حدیث بسیار مهمی که در رابطه با رجعت امام حسین سلام الله علیه بعد از امام زمان است [و ان شاء الله در صورت فرصت در مبحث رجعت به آن رجوع می کنیم] می فرماید: امام حسین عهده دار غسل و کفن کردن حجة بن الحسن سلام الله علیه می شود و در انتها می فرماید: «لا یلی الوصی الا الوصی» کسی عهده دار این کارهای وصی نمی شود غیر از وصی.
فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ الْمَعْرِفَةُ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ الْحُسَیْنُ سلام الله علیه جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ فَیَکُونُ الَّذِی یُغَسِّلُهُ وَ یُکَفِّنُهُ وَ یُحَنِّطُهُ وَ یَلْحَدُهُ فِی حُفْرَتِهِ، الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ سلام الله علیه، وَ لَا «یَلِی»‏ الْوَصِیَ‏ إِلَّا الْوَصِیُّ. کافی ج8، ص206

خب حال برویم سراغ این که «ابوه الذی یلیه» چه معنایی دارد.
معمولا دو معنا برای این جمله بیان می کنند:
معنای اول:
این که منظور از ابوه، امام حسین سلام الله علیه است، و «الذی یلیه» هم اشاره ای بسیار زیبا به این دارد که امام حسین سلام الله علیه متصدی غسل و دفن حضرت صاحب الامر عجّل الله فرجه هستند و بعد از ایشان [که خداوند عمرشان را طولانی بگرداند و زمین را به وجودشان زینت دهد] وصی و امام هستند و یعنی تأکیدی دوباره بر اینکه رجعت امام حسین دقیقا بعد از امام زمان سلام الله علیهما صورت می گیرد.

این برداشت از روی هوا نیست! بلکه توجیه دارد و آن هم سیاق حدیث هست، نگاه کنیم به حدیث: می فرماید: «سپس پیامبر صلى اللَّه علیه و آله دست مبارک را بر امام حسین علیه السّلام زد و فرمود: اى سلمان، مهدى امت ... از «فرزندان این» است.... «پدرش» که پس از اوست امام و وصى و عالم است‏.
یعنی ابتدا می فرماید که امام زمان، از فرزندان امام حسین است و در انتها فرموده است: ابوه الذی یلیه... بنابراین این برداشت، که منظور از «ابوه» امام حسین باشد، بعید نیست. و اگر چنین معنایی را اثبات و قبول کنیم، به صراحت رجعت ایشان در زمان امام زمان حجة بن الحسن را پذیرفته ایم.

معنای دوم:
این که بگوییم چون کلام درتوصیف امام زمان سلام الله علیه است بنابراین می توانیم جمله «الذی یلیه» را در مورد امام زمان بدانیم یعنی بگوییم:
منظور از «ابوه» پدر امام زمان، حضرت امام حسن عسکری سلام الله علیه است.
و «الذی یلیه»: یعنی خود امام زمان سلام الله علیه که پس از ایشان می آید و به امامت رسیدند. (یعنی ضمیر مستتر و فاعل فعل «یلیه» را خود امام زمان بدانیم، نه پدر امام زمان؛ و ضمیر «هاء» در «یلیه» را در مورد ابوه.) یعنی طبق این نظر، «ابوه الذی یلیه امام وصی»: این طور معنا می شود: پدرش [امام عسکری] که مهدی حجة بن الحسن ، پس از ایشان می آید، امام است و وصی است.
و این معنا، اشاره به این مطلب دارد که تقریبا در روایات زیاد دیگری هم اشاره شده است که: امامت از اولاد امام حسین است، یکی پس از دیگری، و امام بعدی، فرزند [بلافصل] امام قبلی است.

این برداشت هم بعید نیست و اشکالی هم ندارد، و [برخلاف برداشت انصار] مخالف متن حدیث هم نیست. و افضل بودن امام عسکری را هم بر امام زمان سلام الله علیهما توضیح دادیم.
A photo posted by mohsen (@mohseny12) on


حدیث 38

پرش به فهرست احادیث

این حدیث،‌ تنها دلیل انصار بر عدم شروع رجعت در زمان امام زمان است، بنابراین اهمیت و کاربرد فوق العاده ای برای ایشان دارد:

مضمون حدیث، طبق کتاب دلائل الامامة این است که: امام هشتم، امام رئوف، حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما فرمودند:

امامی نیست مگر آنکه فرزند داشته باشد، غیر از امامی که حسین بن علی سلام الله علیهما بر او خروج می کند، که ایشان «عقب» ندارد.

شیخ العقیلی گفته است که: «چون امام زمان سلام الله علیه فرزند دارند، پس حتما منظور از این امام، ایشان نیست» و نتیجه گرفته است که مهدیین امام هستند و رجعت امام حسین بر مهدی دوازدهم هست!

اشکال و اشتباه العقیلی این است که «عقب» را دقیقا به معنای فرزند گرفته است، اما روایت نمی فرماید: «لا ولد له» بلکه فرموده است «لا عقب له».

یعنی سوال اینجاست که: آیا «عقب» ندارند، لزوما یعنی «ولد و فرزند» ندارند؟ برای پیدا کردن جواب این سوال، ابتدا ببینیم «لا عقب له» در زبان عربی به چه معناست؟  [و البته معنای آن در روایات را با استفاده از روایات متوجه می شویم].

خب، پس ابتدا به کتاب های لغت مراجعه کنیم:

مثلا کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم: ج‏8،ص184: قال الخلیل: کلّ شی‏ء یعقب شیئا فهو عقیبه... یعنی هر چیزی (و یا هر کسی) که بعد از چیز دیگر بیاید یا هر چیزی که به دنبال چیز دیگری است، را می گویند، عقب اوست: مثلا «تعقیب»: به همین معناست [مانند تعقیبات نماز، که اذکاری است که بعداز نماز می خوانیم، و یا تعقیب کردن شخصی، که یعنی به دنبال او می رویم]، و یا کیفر کار ناشایسته را هم «عقوبت» می گویند چون به دنبال آن است.

و «ولد»، فرزند، یکی از مصادیق «عقب» است و یا به قول راغب: «عَقِب‏: در باره فرزند و فرزند فرزند، استعاره شده است‏»

خلاصه یعنی این که «عقب» لزوما «ولد» نیست.

و حتی جالب است که طبق لغت نامه العین: ص178: «لا عَقِبَ‏ له: أی لم یبق له ولد ذکر» اگر مردی فرزند پسر نداشته باشد، می گویند «لا عقب له» حتی اگر فرزند دختر داشته باشد. در فارسی خودمان هم مخصوصا پیش بعضی ها، چنین تعبیری هست، که پسر دوست هستند، به این دلیل که نسب و فامیل آن ها با پسر زنده می ماند یعنی پسر را عقب و دنباله خودشان (از لحاظ نسبی) می دانند نه دختر را. [و در کتاب معروف مفردات الفاظ قرآن، راغب نیز اینگونه گفته است: و أَعْقَابُ‏ الرّجل: أولاده. قال أهل اللغة: لا یدخل فیه أولاد البنت، لأنهم لم یعقبوه بالنّسب، قال: و إذا کان له ذرّیّة فإنّهم یدخلون فیها]. 

بنابراین فرزند و ولد؛ یکی از مصادیق «عقب»، است.
طبق لغت نامه ها، یکی دیگر از مصادیقِ «عقب»، «خلف: جانشین» هست، چرا که او هم بعد از فرد قبلی می آید. مثلا: نوشته اند که یکی از اسامی رسول الله صلی الله علیه و آله «عاقب» است، و گفته اند به این دلیل که بعد از همه انبیا علیهم السلام آمده اند، و آخرین نبی هستند. [همچنین لسان العرب: ج1؛ ص611: فالعاقِبُ‏: مَن یَخْلُفُ السَّیِّدَ بعده. و العاقِبُ‏ و العَقُوبُ‏: الذی یَخْلُف من کان قبله فی الخَیْرِ ؛ و یا فرهنگ ابجدی عربی فارسی ص61: أَعْقَبَ‏- إعْقَاباً [عقب‏] هُـ: جانشین وى شد و همان کتاب التحقیق: قال الخلیل: کلّ شی‏ء یعقب شیئا فهو عقیبه، کقولک خلَف یخلف..] بیش از این نیاز به توضیح نیست،

بنابراین نکته این جاست که «عقب» نداشتن امام، لزوما به معنای فرزند نداشتن نیست، بلکه به این معنا می تواند باشد که یعنی فرزندی ندارند که خلیفۀ ایشان بشود. یعنی در مورد امامان به این معنا می تواند باشد که امامت در اولاد ایشان نیست.

این معنا را ما از خودمان نساختیم، بلکه، طبق فرهنگ لغت کلمه «عقب»، چنین معنایی می دهد. و مهم تر از آن ، اینکه حدیث هم چنین معنایی را تأیید می کند، بلکه بهتر بگوییم: چنین معنایی را از حدیث برداشت کردیم.

جالب است که این حدیث هم از خود امام رضا سلام الله علیه است: [کمال الدین: ج1، ص229:] عقبه بن جعفر می گوید به حضرتشان عرض کردم: شما سنّتان زیاد شده است، و فرزندی هم ندارید.

امام رضا سلام الله علیه فرمودند: یَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا یَمُوتُ حَتَّى یَرَى خَــلَـــــــــفَــــــهُ مِنْ بَعْدِهِ. ای عقبه، صاحب امر [یعنی امام] نمی میرد مگر اینکه جانشین و خلیفۀ بعد از خود را می بیند.
بنابراین معنایی که از حدیث گفته شد، با این حدیث همخوانی کامل دارد.

مرحوم محدث نوری نیز در کتاب نجم الثاقب نیز چنین معنایی کرده اند: «..ان مقصود الامام علیه السلام من انّه لا ولد له، أی أن لا یکون له ولد یکون إماماً یعنی انّه علیه السلام خاتم الأوصیاء ولیس له ولد امام».

و جالب این که حدیث این پست، در کتاب اثبات الوصیه این گونه آمده: فقال له ابن أبی حمزة: فانّا روینا ان الامام لا یمضی حتى یرى «عقبه». و این حدیث هم می فرماید: إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الأَمْرِ لایَمُوتُ حَتَّى یَرَى «خَلَفَهُ» مِنْ بَعْدِهِ.
بنابراین اگر این حدیث را با حدیث مورد بحث مقایسه کنیم، نتیجه می گیریم که معنای حدیث اینگونه می شود: امام زمان سلام الله علیه، فرزندی که خلیفه و امام بعد از ایشان باشد، ندارند.
خلاصه :
همان طور که ‌ عرض کردم، تنها دلیل انصار و امامشان، برای این که رجعت در زمان بقیه الله الاعظم حجة بن الحسن العسکری سلام الله علیه و عجّل الله فرجه انجام نمی شود، و بلکه در زمان مهدی دوازدهم (!) هست، این حدیث شریف می باشد.
و بنابراین در این پست، باز هم اشتباه دیگرشان را نشان دادیم. و گفتیم

که :‌ «لا عقب له» در این حدیث، به معنای «لا ولد له» فرزندی ندارد؛ نیست. نه اینکه حدیث را تفسیر به رأی کنیم، خیر. بلکه با استفاده از کتب لغت و حتی حدیث،‌ استفاده کردیم که «لا عقب له» یعنی دنباله ندارند، یعنی امامانی از اولاد امام زمان نیست.
و بنابراین دلیل انصار مبنی بر این که این حدیث در مورد امام زمان نیست، و رجعت در زمان مهدی دوازدهم است، چرا که ایشان فرزند دارند؛ اشتباه هست، امام زمان، «فرزند» دارند، اما «عقب» ندارند.

عده ای هم قائل به فرزند نداشتن امام زمان هستند، که خب وقتی فرزند نداشته باشند، عقب داشتن هم به طریق اولی منتفی است، اما گفتیم که حتی با فرضِ فرزند داشتن امام زمان، باز هم این حدیث، می تواند در مورد امام زمان باشد.

و چون یقین داریم که امامان دوازده نفر هستند، نه کمتر و نه بیشتر، و نیز یقین داریم که مهدیین [در صورت وجود] امام نیستند، و نیز با استفاده از احادیث دیگر که صراحت دارد: رجعت امام حسین در زمان حجة بن الحسن سلام الله علیهم است، یقین پیدا می کنیم که منظور از این حدیث، شخصی غیر از امام زمان هم نمی تواند باشد، و رجعت در زمان ظهور امام زمان، سلام الله علیه اتفاق می افتد.

و از آن جا که انصار احمد اسماعیل [که خداوند هدایتشان کند] دلیلی دیگر بر این ادعایشان ندارند. [تا آنجا که من می دانم] باید قبول کنند که امام حسین سلام الله علیه در زمان ظهور بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه، رجعت می کنند و بنابراین مهدیین هم امام نیستند.

A photo posted by احمدالحسن!مدعی یمانی،مهدویت..؟ (@mohseny12) on

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سوال می پرسند از خدای متعال: «و مَن أَوصیائی‏؟» اوصیای من کیستند؟!
خدا می فرماید: «أَوصِیاؤکَ المَکتُوبونَ عَلى ساقِ عَرشی‏» اوصیای تو کسانی هستند که نامشان بر ساق عرش من نوشته شده است!
مهم این جاست: «فَنظَرتُ ... فَرأَیتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فی کُلِّ نُورٍ سَطر أَخضَرُ علَیهِ اسمُ وَصِیٍّ مِن أَوصِیائی اوّلُهُم عَلِیُّ بْنُ ابی طالِبٍ وَ آخِــــرُهُمْ مَهْدیُّ امتی‏» [واقعا این جا جایی است که به قول معروف باید صلوات ختم کنید!] . . .
رسول خدا به این مضمون می فرمایند: پس نگاه کردم و دوازده نور دیدم که در هر نور سطری سبزرنگ بود که اسم وصیی از اوصیای من نوشته شده بود، اول آنان امیرالمؤمنین علی و آخـــــــرین آن ها مهدی امت من بود سلام الله علیهم. [دیگه از این صریح تر، و محکم تر؟!، مانند تـمـــامی احادیث دیگر، باز هم هیچ حرفی از وصی بودن مهدیین نیست و اصلا حرفی از آن ها نیست!] .
باز هم رسول خدا صلی الله علیه و آله، [که دغدغه هدایت ما دارد و «حریص علیکم» هست، و تمام سعیشان هدایت امت تا ابد بود صلی الله علیه و آله] سوال می پرسند. «یا رَبِّ اهَؤلاءِ اوصیائی مِنْ بَعْدی‏» پروردگارا، آیا این ها اوصیای بعد من هستند؟ 
خدا می فرماید: «یا مُحَمّدُ هَؤُلاءِ اولیائی وَ احِبَّائی‏...» یا محمد، این ها اولــیــای من هستند، اینان دوستان و برگزیدگان و حجّتهاى من بر خلایق پس از تو هستند. این ها، اوصیای توهستند. اینها خلفای تو هستند و بهترین خلق من بعد از شما. به عزت و جلالم، یقینا دینم را به آن ها ظاهر می کنم و کلمه خود را به آن ها بلند می نمایم. . .
[و از اینجا بشارت ظهور حجة بن الحسن سلام الله علیه هست که ان شاء الله هر چه زودتر.] و با آخــرین آن ها، زمین را از لوث وجود دشمنانم پاک خواهم کرد، و شرق و غرب عالم را به ملک و در اختیار او درخواهم آورد، بادها را فرمان بردار او خواهم کرد، و گردنکشان سخت را رام او مى‏سازم، و او را بوسائل مسلط مینمایم و با لشکریان خود یاریش مى‏کنم و با فرشتگانم به او مدد مى‏رسانم تا دعوت مرا آشکار گرداند و خلق را بر توحید و یکتاپرستى گرد آورد، سپس حکومت او را ادامه و استمرار مى‏دهم و روزگار را تا قیام قیامت در اختیار اولیایم- یکى از پس دیگرى- قرار خواهم داد. 
خب انتخاب اوصیا فقط با خداست، و رسول خدا ابلاغ کننده آن.
در این حدیث هم خدای متعال به رسولش اسامی اوصیا را می فرماید و نشان می دهد که آن ها دوازده نفر هستند، و مهدی امت، آخرین آن هاست.
و بنابراین یقینا و یقینا محال است ، محال است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به کسی غیر از این دوازده نفر ، وصیت کند، محال است. خدا فرموده است این ها اوصیای شما هستند، و یقینا رسول خدا صلی الله علیه و آله ، مانند تمام عمر شریفشان، فقط به دوازده نفر وصیت کرده اند.
الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله

خب، تنها حرفی که شیخ العقیلی زده این است، که گفته: منظور از «اولیا» مهدیین هست؟ و البته که مانند همیشه دلیلی ندارند!یعنی کاملا مخالف خود حدیث! واقعا آدم می مونه بخنده، یا گریه کنه، تا این حد فریب! حدیث به صراحت فرموده است: اوصیا دوازده نفر هستند، این ها منکر حدیثی می شوند که قبولش دارند! طبق این حدیث [و تمام احادیث دیگر] اوصیا دوازده نفر هستند، و امام زمان سلام الله علیه، آخرین آن هاست، و هیچ وصیی از فرزندانشان نیست . این جواب اول و اصلی.

[اما به علاوه خود حدیث خوشبختانه کاملا مشخص کرده که اولیا کیستند، همان طور که با رنگ دیگر مشخص شده، خدای متعال در جواب رسولش صلی الله علیه و آله که عرض کرد: «آیا این ها اوصیای من اند؟» فرمود: هولاء اولیایی و احبایی... و هم اوصیائک...

یعنی در این حدیث، منظور از اولیاء، می تواند همین دوازده نفر، اوصیای رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد. و هیچ حرفی هم از مهدیین نیست، هیچ حرفی از وصی بودن کسی غیر از دوازده امام ما نیست [و یا حداقل مصداق اصلی آن، آن ها هستند]، بله شیعیان ، که آن ها هم اولیاء الله هستند، مانند 313 نفر یار خاص حضرت، از حاکمان دوران ظهور هستند، و مالک و والی قسمت هایی از آن، اما مهم این است که حاکم اصلی، در زمان ظهور که پر از عدل و داد است، یقینا یکی از ائمه و امامان و اوصیای رسول خدا صلی الله علیه و آله است، که آن ها دوازده نفر هستند نه بیشتر و نه کم تر)

همیشه گفته اند و می گوییم: که وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله ،فقط و فقط کسی است که خدا به این منصب و مقام انتخابش کرده باشد، و نه هر کسی که ادعای آن را کند، و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم یقینا و یقینا فقط به کسانی که خداوند انتخاب کرده است، وصیت کرده اند. و این افراد طبق همین حدیثی که شیخ به آن استناد کرده، فقط دوازده نفر هستند

A photo posted by احمدالحسن!مدعی یمانی،مهدویت..؟ (@mohseny12) on

حدیث 40

پرش به فهرست احادیث

شیخ عقیلی در این شماره، به چند حدیث اشاره کرده و از آن ها برداشت سیزده امام کرده است [بلکه حتی شاید بتوان گفت ادعای بزرگ تری دارند و آن این که می گویند امامشان، از دوازده امام هست] به هر حال، در دو پست [1] و [2]، این روایات بررسی شده و خلاصه پست اول به علاوه دو مورد را در اینجا می آوریم:

[چون می خوام این صفحه کامل باشد نیز ، تصمیم گرفتم کامل پست اینستا را اینجا بیاورم.

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.

سلام! ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت باقرالعلوم سلام الله علیه، با نقد مجموعه احادیث، ذیل حدیث چهلمِ کتاب چهل حدیث شیخ عقیلی همراه ما باشید. . .

العقیلی [ودیگر منکرین شیعه دوازده امامی از سایر فرق] با خواندن این احادیث ، می خواهند به خیال خودشان وجود امامانی بیش از دوازده امام را ثابت کنند. این احادیث شامل این عبارات است: «اثنی عشر من ولد رسول الله» «اثنی عشر من صلب رسول الله» «اثنی عشر من ولد علی». . .

ابتدا یک جواب نقضی برای انصار که همین یک جواب برای آن ها کافی است: دقت کنند که خود احمد اسماعیل، در خطبه البرائة گفته است: «...فلقد أوصاکم بآبائی الأئمة الاثنى عشر وبی وبأبنائی الاثنى عشر ....» یعنی پیامبر در شب وفات به پدران من ، ائمه دوازده گانه، و به من، و به فرزندان دوازده گانه ام وصیت کرده است!!

خب در حدیث وصیت کتاب غیبت، که به زعم خودشان به دوازده مهدی اشاره شده است نه به سیزده نفر، پس چطور گفته است که به من و دوازده فرزند من؟

یعنی اگر بخواهیم مثل خوشون برداشت کنیم،‌ گفته که: پیامبر در حدیث شب وفات به 13 مهدی وصیت کرده است! هر جوابی که پیروانش، به این سخن دادند، می توانند که به احادیث هم بدهند.... .

از این موارد باز هم هست، مثلا چندین و چندین بار، [چون اعتقاد کاملا اشتباه دیگری دارد که یاران خاص امام زمان، پیرو یمانی هستند!] تعداد یارانش را 313 نفر می داند (به حدی که 10313 یکی از عددهای پرکاربرد در نام های کاربری آن هاست) در حالی که یمانی واقعی بر طبق اعتقاد خود آنها، خودش یکی از 313 نفر یار امام زمان است، بنابراین تعداد یاران خود یمانی [بر طبق اعتقاد اشتباه آنها] باید 312 نفر باشد نه 313 نفر!! و مثال های دیگر... .

حالا سوال مهم این است که احمد اسماعیل که خودش از این قاعده استفاده کرده، چرا... چرا از احادیث اهل بیت سلام الله علیهم سوء استفاده می کند؟! چرا با احادیث اهل بیت صادقانه برخورد نمی کند؟ چرا آن ها را تفسیر اشتباه کرده است؟ [تازه از لحاظ های مختلفی اصلا این حرف های او با این احادیث قابل مقایسه نیست که خب لازم به گفتن نیست] .

این یک مثال بود و در مثل مناقشه نیست، و من نستجیر بالله قصد مقایسه کلام او را با کلمات و احادیث معصومین سلام الله علیهم نداشتم، و البته باز هم از ساحت مقدسشان معذرت خواهی می کنم. . اما جواب های کلی دیگری که می توان در مورد احادیث بیان کرد:

1 ـ امکان تصحیف 2ـ جایز بودن تأکید 3 ـ جایز بودن تغلیب 4 ـ جایز بودن حذف

1 ـ امکان تصحیف. [یعنی غلط های املایی که در هنگام نوشتن احادیث اتفاق افتاده است]، و از آنجا متوجه وجود تصحیف می شویم ، که مثلا می بینم حدیثی در کتاب شریف کافی، دقیقا همان حدیث در کتاب مصدر کافی، [مثلا اصول ستة عشر] یا کتاب شیخ صدوق [که از کافی نقل کرده است] بدون این غلط آمده است ؛ (و این که شیخ کلینی رضوان الله علیه با آن دقت و عظمتشان، این احادیث را در بابی به نام «نص بر دوازده امام» آورده است و بسیار بعیده  که حدیثی مخالف آن را در آن باب بیاورد). [برای توضیح بیشتر مراجعه کنید مثلا به کتاب نقد کتاب اصول مذهب شیعه از اقای قزوینی و ....] وجود تصحیف در بعضی از احادیث غیر قابل انکار است.

2 ـ جایز بودن تاکید و شریف.

3 ـ جایز بودن تغلیب و اکثریت:

یعنی چون یازده تن از امامان، از فرزندان رسول خدا هستند، و با توجه به این که همه می دانستند که امیرالمؤمنین سلام الله علیه یکی از امامان است، و چون خود عدد دوازده عدد ویژه و مهم بوده است، و چون بارها در موارد دیگر فرموده اند که ائمه دوازده نفر هستند و امیرالمؤمنین هم اولین آن هاست، در این چند روایت محدود، فرموده اند دوازده تن از فرزندان رسول خدا....

3/1 قاعده «تغلیب» با «استثنا» رابطه متناظر دارد، یعنی یک قانونی ، یک چیزی، در مورد همه صادق است،  اما تبصره ای هم دارد، استثنائی هم دارد، و گاهی می توان از این استثنا چشم پوشید، و قانون کلی را به صورت تغلیب گفت؛ و البته در اکثر موارد دیگر این استثنا را بیان می کنند... این ها با هم تناقض ندارند بلکه در همه زبان ها چنین چیزی پذیرفته شده است. [قانون این هست که ائمه از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله، [که یعنی فرزندان امیرالمؤمنین و حضرت زهرا] باشند ؛ اما امیرالمؤمنین استثنا هستند، امام هستند و از فرزندان پیامبر هم نیستند]

4 ـ و می توان گفت: در این احادیث،  کلمه «اکثر آنها» ، حذف به قرینه معنایی شده است، بدیهی است که حذف به قرینه، در تمام فرهنگ ها هست و به خاطر ساده تر کردن و انسجام بیشتر جملات از آن استفاده می شود. در اینجا هم چون همه می دانند که امیرالمؤمنین، اولین امام است و فرزند رسول خدا هم نیستند، در این چند حدیث دیگر نیازی به گفتن و توضیح نمی دیدند، [با توجه به این که در احادیث دیگر این توضیح را داده اند و کاملا مشخص کرده اند ] و مثلا این که بفرمایند: اکثر آنها از فرزندان رسول الله هستند یا مثلا بفرمایند غیر از امیرالمؤمنین و امثال این عبارات توضیحی را حذف کرده اند که این حذف را می توان حذف از نوع به قرینه معنایی و برون متنی دانست.

5 ـ از همه مهم تر اینکه روایاتی هست، که دقیقا این موضوع را روشن کرده است: مثلا این روایت در کتاب کفایة الاثر:

فَأَخْبِرْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ یَکُونُ بَعْدَکَ نَبِیٌّ؟

قَالَ: لَا أَنَا خَاتِمُ النَّبِیِّینَ وَ لَکِنْ یَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ مِنْ‏ «ذُرِّیَّتِی»‏ قَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ کَعَدَدِ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ، أَوَّلُهُمْ «عَلِیُّ» بْنُ أَبِی طَالِبٍ فَهُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی وَ تِسْعَةٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ ....

یعنی راوی از رسول خدا صلی الله علیه و اله می پرسد: آیا بعد از شما نبی دیگری هست؟

رسول الله می فرمایند: خیر اما بعد از من ائمه ای از «نسل من» هستند ، دوازده نفر ، به تعداد نقبای بنی اسرائیل ، [و نکته اینجاست که سپس می فرمایند] اولین آن ها علی پسر  ابی طالب علیهما السلام است...

یعنی با اینکه در ابتدای جمله فرموده اند : ائمه از نسل من هستند، اما در ادامه فرمودند: اولین آن ها پسر ابی طالب ، علی امیرالمؤمنین است. اگر رسول خدا این توضیح را نداده بودند، انصار ودیگران از این حدیث هم سوءاستفاده می کردند!!، اما پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با فرمایش ادامه روایت کاملا مشخص کردند که اگر قلب سلیم داریم و به دنبال بهانه و شبهه نیستیم از این گونه جملات، نباید برداشت نادرست و مخالف روایات کنیم.

حدیث دوم:  پیامبر خدا می فرمایند: مِنْ أَهْلِ بَیْتِی اثْنَا عَشَرَ إِمَامَ هُدًى کُلُّهُمْ یَدْعُونَ إِلَى الْجَنَّةِ: «عَلِیٌّ» وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ. إِمَامُهُمْ وَ وَالِدُهُمْ عَلِیٌّ، وَ أَنَا إِمَامُ عَلِیٍّ وَ إِمَامُهُم‏.

به صراحت مانند همیـــــــشه می فرمایند: از اهل بیت من 12 امام هدایت هستند، سپس نام می برند : ابتدا نام مولایمان امیر المؤمنین ، سپس امام حسن سپس امام حسین و سپس فرمودند نه نفر از فرزندان امام حسین سلام الله علیهم، یکی بعد از دیگری.

نکته اینجاست که سپس می فرماید: امام آن ها و پــــدر آن ها علی است و من امام علی و امام آن ها هستم.

قابل تأمل است که در حالی که نام زیبای مولایمان علی را در ابتدا آورده اند، سپس فرمودند: والدهم علی: پدر آن ها علی است!

اینجاست که همان قانون حذف به قرینه معنایی را بیان کرد و گفت منظور رسول خدا واضح است که والد اکثر آن ها  است که «اکثر» حذف شده است و یا می توان گفت از تغلیب استفاده کرده اند، که حضرت مولایمان، پدر همه آنها به غیر یک نفر [خودشان] هستند....

بنابراین نکته و نتیجه منطقی گرفته می شود [البته برای کسی که پیرو ثقلین است، برای کسی که به دنبال فرمایش معصوم و به دنبال رسیدن به مقصود و منظور فرمایش معصوم هست، نه کسی که ادعا دارد و بلکه قصد فریب و گمراهی دارد] و آن اینکه با توجه به روایات بسیار زیاد 12 امام و این چند روایت یقین پیدا می کنیم در روایات دیگر که از امثال این عبارات استفاده شده است، منظور اهل بیت دقیقا و فقط همین دوازده امام هستند ، همین دوازده امامی که خدا انتخاب کرده است، و نه هیچ کس دیگر و نه بیشتر و نه کمتر.

 6 - [یک توجیه کلی دیگری که به نظر بعید نیست این که می شود گفت چون عدد 12 [مانند عدد 313] «عدد ویژه» و خاص هستند و «مفهوم خاص» دارند، در این چند حدیث و با توجه به این که مخاطبان می دانند که امامان فقط دوازده نفر هستند، و در احادیث بسیار دیگری چنین چیزی فرموده شده است [و اتفاقا شاید برای تأکید بیشتر به عدد 12، نه اینکه کسی برداشت کند: امامان 13 نفرند!!] در این موارد خاص و در «چند مورد محدود»، اشکالی ندارد که به جای استفاده از 11 از عدد 12 استفاده کرد. آیا به نظر شما، چنین توجیهی درست است؟ ]

A photo posted by احمدالحسن!مدعی یمانی،مهدویت..؟ (@mohseny12) on

نظرات  (۱)

سلام علیکم خدا خیرتون بده امشب بیش از دو ساعت سخنرانی یکییکی ازاز انصارشون رو گوش کردم بعد به منابع رجوع کردم بعد منابع عربی ولی چیزی دستگیرم نشدو در آخر سایت‌ شما رو پیدا کردم که به حرفاش جواب دادین

پاسخ:
سلام علیکم و رحمة الله.

خواهش میکنم، خدا حفظتون کنه.

و خدا رو بی نهایت شکر که جمع آوری این مطالب مفید بوده.

اگه سوالی یا شبهه ای باز هم موند که جوابش در اینجا نیست،
می تونید همینجا بپرسید [البته سعی میکنم که زودتر پیام ها رو بررسی کنم]
و یا اینکه به تلگرام من پیام بدید
@moseny12

لینک گروه های تلگرامی مون هم اینه:

https://t.me/almonqez_farsi


https://t.me/ansar_almahdi_1

ببخشید بابت تاخیر یک ماهه در پاسخ گویی
من اینجا رو نتونسته بودم که چک کنم.

التماس دعا. یا علی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی