گمان 13 امام؟!
شبهات انحصار 12 امام [ویرایش اول]
مهم ترین شبهه ای که بر این اعتقاد اصیل و ستون اصلی تشیع وارد می کنند ،احادیثی است که ظاهرا دلالت بر 13 امام دارد! این احادیث شامل این عبارات است : اثنی عشر من ولد رسول الله، اثنی عشر من ولد علی و فاطمه، این شبهه جدیدی نیست، بلکه مثلا شارحان کتاب کافی نیز به این مطلب جواب داده اند. اما فرقه یمانیه از این احادیث اینگونه استفاده می کند: میگویند که این احادیث یقینا بر بیش از 12 امام اشاره دارد، بنابراین ما انحصار 12 امام نداریم، پس شخصی دیگر غیر از این 12 امام، امام هست.... اما اگر دقت کنیم این گونه نیست:
سه جواب عمده به این شبهه هست:
1 ـ تصحیف
2 ـ تاکید و تشریف
3 ـ تغلیب
در نقد حدیث 40 کتاب چهل حدیث، که در این مورد است، به مورد دیگری [جواز حذف] اشاره شد، کل آن [که خلاصه ای از این دو پست است] را می توانید اینجا ملاحظه بفرمایید.
قبل از بیان این سه جواب، ابتدا یک جواب (به اصطلاح نقضی) برای همین فرقه؛ که برای آن ها همین یکی کافی است، سپس جواب حلی و دقیق تر آن:
رئیس و امام این فرقه، خودش در «بیانیه البرائة» چنین گفته است:
«لقد بشرّکم بی جدی رسول الله ( ص) وذکرنی فی وصیته باسمی وصفتی ، ....فلقد أوصاکم بآبائی الأئمة الاثنى عشر (ع) وبی وبأبنائی الاثنى عشر ....»
پیامبر در شب وفات به پدران من ، ائمه دوازده گانه، و به من، و به فرزندان دوازده گانه ام وصیت کرده است!!
یعنی اگر بخواهیم مثل خوشون برداشت کنیم، گفته که: پیامبر به 13 مهدی وصیت کرده است در حدیث شب وفات!! به من و به 12 فرزندم!
هر جوابی که این فرقه ، به این سخن امامشون دادند، همان جواب را هم به این احادیث امامان ما بدهند....
بنابراین نباید حدیثی بخوانند و بگویند که دلالت بر 13 امام دارد.
«همانا به پدرانم ائمه دوازدهگانه و به من و مهدیین از فرزندانم وصیت و سفارش کردهاند»!
إذا تدبّرت الدعاء تیقنّت أنّ المراد بالأوصیاء هم أوصیاء الإمام المهدی (ع)، ومنهم أبوهم أول المهدیین (ع) المذکور فی الروایاتاگر در دعا دقت کنید، متوجه می شوید که مراد از اوصیا، اوصیای امام زمان است، و از آنها و «پـــــدر آنها» اول مهدیین است...
«..... «الا اصحاب الیمین» و هولا مستثنون من الحساب وهم المقربون و هم اصحاب الیمانی الثلاث مائة و ثلاثة عشر اصحاب الامام المهدی»آنها مقرّبان هستند و آنها از اصحاب یمانى سیصد وسیزده نفر از یاران امام مهدى (ع) هستند»
«تصحیفِ» ناشی از خطا و سوء تعبیر نسخه نویسان و راویان احادیث، موجب چنین برداشتی گردیده است؛ خطا و یا سهوی که وقوع آن در کتابهای قدیم امری بعید نیست؛ چرا که تمام کتابهای زمان قدیم با دست نوشته شده....از جمله مواردی که این نکته را تایید میکند، این است که شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه این روایات را در ذیل باب «نص و اشاره بر 12 امام» آورده اند و بنابراین محال است که حدیثی را ایشان بیاورند در بابی که مخالف همان باب باشد، آن هم در چنین مسئله ای که اساس و بنیان تشیع بر آن است...»
برای وجود تصحیف در این رویات دلیل داریم: احادیثی که در کافی شریف هست، تمامش، در کتاب های دیگر طوری روایت شده است که چنین برداشتی را نمی توان کرد، منظور ازکتاب های دیگر: کتب منبع کافی است و کتبی که بعد از کافی از خود شیخ نقل کرده اند...مثلا روایتی را که شیخ کلینی رضی الله عنه از اصل ابوسعید نقل کرده است، و در خودِ این اصل [اصول ستة عشر، کتاب ابوسعید العصفوری] حدیث بدون این تصحیف هست... و یا مثلا شیخ صدوق حدیثی را از همین صاحب کتاب کافی، بدون این مشکل نقل کرده اند،
بنابراین برای تصحیف دلیل داریم، و همین طوری الکی و بدون دلیل نمی گوییم تصحیف هست.
چون به صورت کامل در کتاب «نقد کتاب اصول مذهب شیعه» در این لینک ، و کتاب و مقالات دیگر این مطلب را توضیح دادند، تکرار نمی کنم.
این کار مجاز است هم در فارسی و هم در عربی، و به دفعات استفاده می شود، مانند این دو آیه شریفه قرآن کریم:
یقیناً جبرئیل و میکائیل جزء ملائکه هستند، اما در این دو آیه ، خداوند تبارک و تعالی به طور مجزا، از آن دو ملک نام می برد. واضحه که این آیه هیچ دلیلی نیست که جبرئیل جزء ملائکه نیست، بلکه آن بزرگوار جزء آن ملائکه است بلکه جزء مقرّب ترین ملائک است و می شود کهبه دلیل تاکید و اهمیت گذاری بیشتر نام او تکرار شود.... همین گونه است تعدادی از احادیث شریف از همین باب است، یعنی بردن مجزای نام مبارک امیرالمؤمنین علی در کنار ائمه علیهم السلام از باب تاکید و تشریف است [از کتاب نقد اصول مذهب شیعه، آقای قزوینی]
این کار هم مجاز است، یعنی از دوازده وصی چون یازده نفر آنها از اولاد علی هستند از نظر ادبی و همچنین در عرف مردم صحیح است که گفته شود همه از اولاد ایشان هستند، ممکن است سوال شود آیا این غلبه در جایی به صراحت بکار برده شده است، تا اطمینان بیشتری از این کار برد حاصل شود؟ بله ...به عنوان مثال دقت کنیم به این حدیث شریف در همان باب ما جاء فی الاثنی عشر و النص
علیهم ، ح6 کافی، :
حدیث اول: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَأَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فِی ضِیَاءِ نُورِهِ یَعْبُدُونَهُ قَبْلَ خَلْقِ الْخَلْقِ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ یُقَدِّسُونَهُ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه و آله
چنان که ملاحظه میشود امام سجاد علیه السلام، در اول حدیث، میان حضرت علی علیه السلام و فرزندان ایشان را جدا کرده است و معلوم است این امر مورد توجه بوده است. با این حال در آخر روایت میفرماید: وهم الأئمة من ولد رسول الله با استفاده از مقاله خوب آقای حجة الاسلام جعفری.
حدیث دوم: به وضوح تمام، در این حدیث ، با اینکه ابتدا ائمه را نام می برد، که همانا 12 امام ما هستند، از علی امیرالمؤمینن تا امام زمان حجة بن الحسن، سپس در ادامۀ حدیث، خدا می فرماید: اینها ائمه از صلب پیامبر هستند، یعنی صریحا در خود روایت فرموده است 12 امام از صلب پیامبر هستند...
چون حدیث خیلی زیباست قسمتهای زیبادتری را می آورم
....فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیَّ:
یَا مُحَمَّدُ، إِنِّی اطَّلَعْتُ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً، ثُمَّ اطَّلَعْتُ ثَانِیاً فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً فَجَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَ وَارِثَ عِلْمِکَ وَ الْإِمَامَ بَعْدَکَ وَ أُخْرِجُ مِنْ أَصْلَابِکُمَا الذُّرِّیَّةَ الطَّاهِرَةَ وَ الْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومِینَ خُزَّانَ عِلْمِی، فَلَوْلَاکُمْ مَا خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَ لَا الْآخِرَةَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ.یَا مُحَمَّدُ، أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ؟
قُلْتُ : نَعَمْ یَا رَبِّ . فَنُودِیت: یَا مُحَمَّدُ، ارْفَعْ رَأْسَکَ ... فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ یَتَلَأْلَأُ مِنْ بَیْنِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ ...قَالَ: یَا مُحَمَّدُ، هُمُ الْأَئِمَّةُ بَعْدَکَ، الْمُطَهَّرُونَ مِنْ صُلْبِکَ.
وَ هُوَ الْحُجَّةُ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا وَ یَشْفِی صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ. قُلْنَا: بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا أَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدْ قُلْتَ عَجَباً. فَقَالَ: وَ أَعْجَبُ مِنْ هَذَا أَنَّ قَوْماً یَسْمَعُونَ مِنِّی هَذَا ثُمَّ یَرْجِعُونَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ یُؤْذُونَنِی فِیهِمْ، لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی!!کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص: 73
پیامبر وقتی بالا را نگاه می کنند، مثل همیشه ، فقط انوار 12 امام را می بینند، از امیر المؤمنین علی تا امام زمان حجة بن الحسن علیهم السلام... پیامبر می فرماید: خداوندا، این ها کیستند؟ این انوار کیست؟ خداوند می فرماید: این ها ائمه بعد از شما هستند، مطهرین از نسل شما، (المطهرون من صلبک، ) یعنی در حالی که نور مقدس امیر المؤمنین هم در میان انوار بوده است، خداوند می فرماید: اینها از نسل رسول الله هستند...(حتی نمی فرماید : من ولد رسول الله، [که بتوان گفت امیر المؤمنین را می توان ولد رسول دانست] بلکه فرموده: من صلب رسول الله)مِنْ أَهْلِ بَیْتِی اثْنَا عَشَرَ إِمَامَ هُدًى کُلُّهُمْ یَدْعُونَ إِلَى الْجَنَّةِ: عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ. إِمَامُهُمْ وَ وَالِدُهُمْ عَلِیٌّ، وَ أَنَا إِمَامُ عَلِیٍّ وَ إِمَامُهُم
به صراحت تمام، حدیث می فرماید 12 امام، سپس نام امیر المؤمنین را هم می آوردند در دوازده نفر، سپس می فرماید: والدهم علی، پدر آن ها علی است، یعنی در حالی که نام زیبای علی را در ابتدا آورده است، سپس فرموده است: والدهم علی....
واضحه که در این جا از باب تغلیب و غلبه چنین چیزی فرموده اند، بنابراین وقتی در حدیث دیگری مثلا فرموده اند که : اثنی عشر من ولد علی ، اثنی عشر من ولد فاطمه، اثنی عشر من ولد رسول، این ها بر طبق این سه حدیث از باب تغلیب است،
به وضوح در این سه حدیث مشخص شده است که وقتی در حدیث می فرمایند امامان 12 نفرند از اولاد امیر المؤمنین... به این معنا نیست که امامان 13 نفرند، بلکه از این نظر است که اکثریت امامان از نسل امیرالمؤمنین و حضرت زهرا هستند.. علیهم السلام..
و به این معنا نیست که امیر المؤمنین از نسل خودش است، بلکه اگر دقت کنیم، مطلب کاملا منطقی ، عاقلانه و روشن است...
[شاید بشود گفت در آیات قرآن هم چنین چیزی داریم:
سوره بقره ، آیه 34: وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین
همه ملائکه سجده کردند غیر از ابلیس
با اینکه واضح است که ابلیس جزء ملائکه نیست، اما به دلیل تغلیب این آیه کاملا درست است ، چون همشون ملائکه بودند غیر از یکی که از اجنه بوده، خداوند فرموده «فسجدوا الا ابلیس»]
در ضمن می توان جواب دیگری هم به این شبهه به این صورت داد:
در بعضی از این روایات، صفتی برای آخرین آن دوازده نفر از ولد علی علیه السلام فرموده اند که یقینا و یقینا در غیر از امام زمان نیست، بنابراین یقینا منظور از این دوازده نفر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا مولایمان امام دوازدهم حجة بن الحسن . مثلا این که فرموده اند آخرین آن ها کسی است که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد ، آن طور که پر از ظلم و جور شده باشد.....