ابوه افضل منه
شبهات انحصار 12 امام
بعد انصار می گویند: طبق حدیث کسی که قبل از مهدی است از او افضل است، در حدیث دوم هم می فرماید: پدرش افضل از اوست، پس منظور از این مهدی، امام زمان نیست، چرا که امام زمان افضل از همه است...
چند جواب به این تفسیر انصار داده می شود:
1 ـ این برداشت کاملاً مخالف با خود حدیث است و بنابراین اشتباه و باطل است؛ یعنی این حدیث از جمله احادیثی است که به صراحت اوصیای رسول خدا صلوات الله علیه و آله را 12 تا می داند.. در ادامه مطلب ، قسمت هایی از حدیث نوشته شده است. بنابراین این تفسیر باطل است و باید برای این جمله را مناسب با خود حدیث تفسیر و معنای درست کرد. همین کافی است برای رد این تفسیر ....
2ـ منظور از ابوه، شخص امیرالمؤمنین و یا امام حسین است.
3ـ وقتی می گوییم: شخصی افضل است، به این معنا نیست که لزوما در تمام ویژگی ها و زمینه ها افضل است، بلکه کافی است در یک زمینه و ویژگی افضل باشد.
در ادامه مطلب ، این سه جواب مفصل توضیح داده شده است:
در صفحه نقد کتاب چهل حدیث به این دو حدیث پرداخته شد؛ و مطالبی علاوه بر آنچه اینجا نوشته شده است، آورده شد؛ در صورت تمایل اینجا و حدیث بعدی آن را هم نگاهی بیندازید.
جواب اوّل:
بنابراین دلیل اول ما می شود این که برداشت انصار کاملا مخالف خود همین حدیث است، و بنابراین کاملا باطل است، این دلیل بیان می شود ؛ سپس یکی از معانی درست روایت را می نویسیم:
قبل از بیان دلیل دقت کنیم که راوی حدیث سلمان فارسی است و این حدیث هم مربوط به روزهای آخر عمر شریف رسول خدا است؛ و مخاطب هم حضرت زهرا سلام الله علیها است....
وقتی می گوییم: شخصی افضل است، به این معنا نیست که لزوما در تمام ویژگی ها و زمینه ها افضل است، بلکه کافی است در یک زمینه و ویژگی افضل باشد.
مثلا ما وقتی بگوییم: مثلا پراید بهتر از پیکان است یا بالعکس، این طور نیست که پیکان برتری ای نسبت به پراید نداشته باشد، (و بالعکس) بلکه مثلا می توان گفت: پیکان از پراید بهتر است از نظر استحکام بدنه ... این مسئله در عرف کاملا قابل قبول است،
وقتی می گوییم کشوری برتر است ، شهری برتر است، تیمی برتر از تیم دیگر است و.... گاهی این گزاره ها درست است؛ اگر این ها فقط در یک یا چند زمینه برتر باشند؛ حتی اگر به دلایلی گوینده، آن ویژگی را در این کلامش نگفته باشد، [و البته شاید در جای دیگری گفته است] باز این حرف درست است...گاهی در آیات قرآن و احادیث هم همین طور است... در ادامه به صورت مفصل این مسئله روشن شده است،
خلاصه اینکه وقتی دو چیز را مقایسه می کنیم، [مانند تشبیه کردن] این طور نیست که در تمام زمینه ها ، مقایسه کرده باشیم، بلکه کافی است در چند ویژگی مقایسه کنیم، آوردن قیدها در جملات اجبار ندارد، اما برای فهم بهتر می توان این قیدها [مثلا قید زمان، یا قید موضوع ] را آورد و گاهی هم آن را فرض کرده ایم که شنونده عاقل است و یا قبلا و در جای دیگر این قید مقایسه آورده شده است...
بنابراین می گوییم: در اینجا اگر منظور از «ابوه» امام حسن عسکری باشد، و پذیرفته باشیم که امام زمان از امامان دیگر غیر از سه امام اول، افضل اند، می توان گفت: جمع این دو حدیث این است که در این حدیث امام حسن از یک یا چند جنبه و نظر و ویژگی افضل از امام زمان است، ولی در مجموع امام زمان عجل الله فرجه الشریف افضل هستند؛ نه اینکه بر خلاف خود روایت تعداد اوصیا را زیاد کنیم... اتّفاقا در خود حدیث این ویژگی و جنبه برتری امام حسن عسکری بر امام زمان بیان شده است ، و آن اینکه امام حسن عسکری، پدر امام زمان هستند و از نظر زمانی مقدم اند بر امام زمان، و بنابراین ، امام و حجت خداوند بر امام زمان ما بوده اند...
برای توضیح بیشتر ابتدا به این آیات و چند روایت دقت کنید:
خداوند می فرماید:
سورۀ أعراف(7): آیۀ140: «قالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغیکُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَى الْعالَمین»
سوره بقرة(2)؛ آیۀ 47 و نیز 122: «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمین»
به صراحت می فرماید: حضرت موسی به بنی اسرائیل فرمود: خداوند شما را بر «عالمین» فضیلت داده است، و در آیه بعد، خداوند این مطلب را به یهودیان زمان رسول خدا می فرماید.
اما یقین داریم که این امت ما برتر از امت حضرت موسی هستند، بنابراین خودمان باید در این جمله «قید زمان» اضافه کنیم ، یا قید دیگری؛ مثلا بگوییم بنی اسرائیل از چند نظر از عالمین برتر هستند، [مثلا کرامات ویژه ای از طرف خدا بر آن ها انجام شد و...] نه به صورت کامل ... این مثال اول.
مثال دوم هم همین طور:
آل عمران(3) : 42 وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمین
در روایات هم همین گونه است: به این مثال ها دقت کنیم:
افضل مردم از نظر روایات کیست؟ [برای رسیدن به منظورمون آوردن دو سه روایت کافی است اما به دلیل این که این روایات امیر المؤمنین [از کتاب غرر الحکم و کتاب عیون الحکم] زیبا و نورانی است، تعداد قابل توجهی آوردم، ان شاء الله که عمل هم بکنیم]
أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَصَى هَوَاهُ وَ أَصْلَحَ أُخْرَاهُ.
أَفْضَلُ النَّاسِ السَّخِیُّ الْمُؤْثِرُ.
أَفْضَلُ النَّاسِ أَنْفَعُهُمْ لِلنَّاسِ.
أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ شَغَلَتْهُ مَعَایِبُهُ عَنْ مَعَایِبِ النَّاسِ.
أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ جَاهَدَ هَوَاهُ.
أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ کَظَمَ غَیْظَهُ وَ حَلُمَ عَنْ قُدْرَةٍ.
أَفْضَلُ النَّاسِ أَعْمَلُهُمْ بِالرِّفْقِ وَ أَکْیَسُهُمْ أَصْبَرُهُمْ عَلَى الْحَقِّ.
إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ مَنْ حَلُمَ عَنْ قُدْرَةٍ وَ زَهِدَ عَنْ غِیبَةٍ وَ أَنْصَفَ عَنْ قُوَّةٍ.
حالا واقعا کدام یک از این مردم افضل اند؟ کسی که با هوای نفس مخالفت کند یا آدم سخاوتمند یا پرنفع ترین مردم یا ...
چند وجه می گویند: که وجه معروف همین است که ما می خواهیم بیان کنیم، که هر گروه در یک یا چند نظر و یا چند ویژگی برترند از تمام مردم....
یا مثلاً در مورد افضل اعمال:
معروف ترینش همین «افضل الاعمال انتظار الفرج» است اما یه جستجوی کوچیک در غرر الحکم:
الْمُوَاسَاةُ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ.
أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أُکْرِهَتِ النُّفُوسُ عَلَیْهَا.
أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ لُزُومُ الْحَقِّ.
إِنَّ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ مَا اسْتُرِقَّ بِهِ حُرٌّ وَ اسْتُحِقَّ بِهِ أَجْرٌ.
کدوم یک از اعمال از بقیه افضل است؟
وجه گفته شده این جا هم درست است....
بدترین مردم کیست؟ بسیار روایات زیبا و تکان دهنده ای است برای خودم:
شَرُّ النَّاسِ مَنْ یَرَى أَنَّهُ خَیْرُهُمْ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا یَشْکُرُ النِّعْمَةَ وَ لَا یَرْعَى الْحُرْمَةَ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا یَقْبَلُ الْعُذْرَ وَ لَا یَغْفِرُ الذَّنْبَ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ یَبْتَغِی الْغَوَائِلَ لِلنَّاسِ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ یُعِینُ عَلَى الْمَظْلُومِ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا یَعْتَقِدُ الْأَمَانَةَ وَ لَا یَجْتَنِبُ الْخِیَانَةَ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا یُرْجَى خَیْرُهُ وَ لَا یُؤْمَنُ شَرُّهُ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ یَخْشَى النَّاسَ فِی رَبِّهِ وَ لَا یَخْشَى رَبَّهُ فِی النَّاسِ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ یَظْلِمُ النَّاسَ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ سَعَى بِالْإِخْوَانِ وَ نَسِیَ الْإِحْسَانَ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ یَغُشُّ النَّاسَ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا یُبَالِی أَنْ یَرَاهُ النَّاسُ مُسِیئاً.
شَرُّ النَّاسِ مَنِ ادَّرَعَ اللُّؤْمَ وَ نَصَرَ الظَّلُومَ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ کَانَ مُتَتَبِّعاً لِعُیُوبِ النَّاسِ عَمِیّاً عَنْ مَعَایِبِهِ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَا یَثِقُ بِأَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لَا یَثِقُ بِهِ أَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ یَتَّقِیهِ النَّاسُ مَخَافَةَ شَرِّهِ.
شَرُّ النَّاسِ مَنْ کَافَأَ عَلَى الْجَمِیلِ بِالْقَبِیحِ وَ خَیْرُ النَّاسِ مَنْ کَافَأَ عَلَى الْقَبِیحِ بِالْجَمِیل
----
بنابراین وقتی می گویند افضل است، می تواند به این معنی نباشد که در تمام زمینه ها افضل است، می تواند منظور در یک یا چند ویژگی و زمینه خاص باشد و یا منظور این باشد که چنین کسی و یا چنین کاری در یک یا چند مجموعه خاص افضل است و....
مثلا در مورد همین افضل الناس در بعضی روایات دیگر این طور فرموده اند، و زمینه و موردش را در خود روایت مشخص کرده اند:
أَفْضَلُ النَّاسِ رَأْیاً، مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ مُشِیرٍ. افضل ناس از نظر رای و نظر
أَفْضَلُ النَّاسِ عَقْلًا، أَحْسَنُهُمْ تَقْدِیراً لِمَعَاشِهِ وَ أَشَدُّهُمُ اهْتِمَاماً بِإِصْلَاحِ مَعَادِهِ. افضل مردم از نظر عقل..
أَفْضَلُ النَّاسِ فِی الدُّنْیَا الْأَسْخِیَاءُ وَ فِی الْآخِرَةِ الْأَتْقِیَاءُ. افضل مردم در دنیا سخی ترین آنها، و افضل مردم در آخرت با تقواترینشان هستند
أَفْضَلُ النَّاسِ سَالِفَةً عِنْدَکَ مَنْ أَسْلَفَکَ حُسْنَ التَّأْمِیلِ لَکَ.
أَفْضَلُ النَّاسِ مِنَّةً، مَنْ بَدَأَ بِالْمَوَدَّةِ.
اتفاقا در این روایت هم ، همین گونه است، خود رسول الله صلوات الله علیه فرموده اند:
(اگر منظور از قبل را امام حسن عسکری بدانیم) از این لحاظ که امام حسن عسکری ، پنج سال امامٍ حجة بن الحسن بودند، واضح و بدیهی است که از این لحاظ از ایشان [و از تمام مخلوقات دیگر زمان خودشون] افضل است، وهیچ شکی نیست... اما در مجموع می توان گفت طبق چند روایت دیگر ، امام زمان افضل اند.
برای روشن شدن مطلب:
شکی نیست که امام حسین از پیامبر خدا افضل نیستند و هر کس غیر از این بگوید، غالی و کافر است، اما امام حسین فضیلت هایی دارند که پیامبر خدا هم ندارند، مثلا شفا در تربت ایشان است، نماز را زیر قبه ایشان کامل می شود خواند ....
امام حسن صلوات الله علیه، از امام حسین افضل هستند، اما امام حسین فضیلت هایی دارند که امام حسن ندارند، و می توان گفت : امام حسین در آن موارد از امام حسن افضل اند، مثلا امامت در اولاد ایشان است نه اولاد امام حسن صلوات الله علیهما....در حالی که طبق بعضی روایات ، اهل بیت «کلهم نور واحد» هستند
در انتها به این دو روایت دقّت کنیم:
مکارم الاخلاق: ص433
یَا عَلِیُّ شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ مَنْ بَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیَا غَیْرِهِ
بدترین مردم کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد ، و بدتر از او کسی است که آخرتش را به دنیای شخصی دیگر بفروشد!!
غرر الحکم و درر الکلم، ص: 208
أفضل النّاس من عصى هواه و أفضل منه من رفض دنیاه
و أشقى النّاس من غلبه هواه فملکته دنیاه و أفسد أخراه
افضل و بهترین مردم کسی است که مخالفت هوای خودش کند، و افضل از او کسی که دنیایش را ترک کند....
دقت کردید، جالب است ، مطلبی که گفته شد، در این دو روایت کاملا واضح است، در ابتدا می فرماید شر الناس ، یعنی بدترین مردم.. یا افضل الناس یعنی بهترین مردم اما در ادامه فرموده است شرّ منه ... و افضل منه ؛ یعنی شر تر از شر الناس.... افضل تر از افضل الناس یعنی با این که فرموده است افضل مردم، اما به این معنی نیست که او از همه در تمام جهات افضل باشد بلکه از او افضل هم هست...
همچنین است این روایت، با وجود اینکه فرموده است: ابوه افضل منه ، پدرش از او (مهدی) افضل اشت، اگر بگوییم مهدی هم افضل منه است ، مهدی از پدرش افضل است) مخالف با این روایت و اشتباه نیست بلکه کاملا درست است که (به خاطر وجود احادیث دیگر) گفته شود او هم از پدرش افضل است، منتها در ویژگی های مختلف
بیان روایات افضلیت هم اینگونه است؛ در زمان بیان آن کلام اینگونه نبوده است که مثلاً امیرالمومنین سلاماللهعلیه سه کلمه فقط گفته باشند تا به عنوان کلمات قصار ثبت کنند؛ بلکه یک متن کامل بوده است و در جمعی که موضوع را میدانستند و جایگاه سخن مشخص بوده است. این متون یکپارچه در طول زمان و به سلیقه جمع کنندگان روایت از یکدیگر جدا شدند و فضای کلی کلام از دسته رفته است و لذا الان که میخوانیم برای تفکیک و فهم جهت جهت این روایات باید آنها را با کلام دیگر خودشان سلام الله علیهم اجمعین در یک ساختار کلیتر تبیین کنیم؛ هر جا به دانش آن دست پیدا کنیم میتوانیم نظر دهیم و اگر برایمان فهم نشد، سکوت میکنیم.
----------
جالب اینجاست: با دقت در حدیث، نکتۀ دیگری هم می شود گفت:
قبل از این فرمایشِ رسول خدا، حضرت زهرا سلام الله علیها از ایشان می پرسند: «فایّ هؤلاء الذین سمّیت افضل؟» کدام یک از این کسانی که «نام بردید»، افضل هستند؟
و بنابراین چون هیچ نامی از مهدیین نبود، و هیچ نامی از آن ها برده نشد، پس این مهدی هم یقینا کسی است که از او نام برده شده است، و بنابراین او امام عصر حجة بن الحسن سلام الله علیه و عجّل الله فرجه الشریف است. و کسی غیر از ایشان نمی تواند باشد
همچنین در ترجمه کتاب سلیم، محقق گرانقدر، این طور زیبا توضیح داده اند [نه در جواب به این شبهه انصار، بلکه در توضیح روایت] :
با توجه به اینکه همه چهارده معصوم علیهم السّلام نور واحد هستند فضیلت هر یک بر دیگرى با توجه به جوانب وجودى و خصایص هر یک از ایشان است، و ممکن است هر یک از جهتى فضیلت داشته باشند. حضرت مهدى علیه السّلام از جهاتى بر سایر ائمه علیهم السّلام فضیلت دارد، و در عین حال ائمه قبل از جهت تقدم در امامت بر آن حضرت فضیلت دارند. همه این فضائل یک جنبه ظاهرى است و به مسأله نور واحد بودن ایشان ربطى ندارد.
قلم خالصانه و خاضعانه شما در یاری و نوکری امام عصر سلاماللهعلیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف مستدام.
خداوند توفیقات خدمتگزاری خالصانه شما بزرگوار را بیش از پیش بفرماید.
التماس دعا.